مردم نه تنها به حضور خیابانی نیروهای انتظامی و چماقداران بسیج عادت کرده اند، بلکه بتدریج یا سر به سر آنها می گذارند و یا با آنها بحث خیابانی را شروع کرده اند. اعتماد به نفسی که مردم ایران در جریان انتخابات ریاست جمهوری پیدا کردند و ابتکار عمل هائی که به کار می بندند بی نظیر است. شاید تنها بتوان با سال منجر به انقلاب 1357 آن را مقایسه کرد. نیروهای انتظامی هر روز خجالت زده تر از روز پیش در خیابان ها ظاهر می شوند و جوان تر های بسیج هم که عمدتا از شهرستان های دور دست به تهران آورده شده اند، کم کم تهران گیر شده اند و چشم چران!
مردم نسبت به هم مهربان شده اند و احساس همدردی دوباره به جامعه بازگشته است. خبرها را زود به هم می رسانند. با یک بوق، یک فریاد و یا طلب کمک از هر گوشه ای، ناگهان همه توجه مردمی که در حال رفت و آمدند جلب شده و به همه طرف چشم می اندازند. همه منتظر یک فرصت اند.
احمدی نژاد منفور ترین فرد در میان مردم است و هرکس، اگر تاکنون کمترین شک و تردیدی هم در باره حمایت او از جانب رهبر داشت، حالا این شک به یقین تبدیل شده است. همین امروز اگر دوباره انتخاباتی برگزار شود، حتی آنهائی که به احمدی نژاد رای داده بودند نیز به او رای نمی دهند. مردم در این دو هفته، با آنکه تلفات دادند و خسارت متحمل شدند، در عوض قدرت خودشان را هم کشف کردند. این قدرت حکومت را فلج کرد و عمق فاصله مردم و حکومت را نشان داد. همین قدرت نمائی مردم شکاف بزرگی را در کل حاکمیت بوجود آورد که خط نگهدار آن فعلا دهها هزار نیروی انتظامی و چماقدار است. از آن جمهوری اسلامی که با رای 99 در صد مردم تشکیل شد، پوست و استخوانی بیش باقی نمانده است. مردم احمدی نژاد را عملا از صحنه خارج کردند، گرچه به زور چماق و تفنگ بر سر بماند. و حالا سئوال اینست که این تفنگ و چماق تا چه وقت می تواند او را حفظ کند؟
چماقداران را برای همیشه نمی توان در خیابان ها نگهداشت. درعین حال که به محض اینکه چماقدارها از خیابان ها بروند هر تجمعی میتواند به یک حرکت اعتراضی تبدیل شود.
دولت چاره ای جز عقب نشینی ندارد اما دیگر دیر است. نه مردم آن را دولت می دانند و نه حاکمیت بیش از این می تواند برای حفظ او هزینه کند. میان طرفداران دولت نیز بزودی شکاف شروع خواهد شد. شکافی که از هم اکنون در مجلس آغاز شده است.
دولتی که اگر چماقداران و تفنگ بدستان در خیابان ها نباشند، یک روز هم نمی تواند بر سر کار بماند و حرکت مردم به سمت خیابان پاستور، نه از تاک نشان باقی می گذارد و نه از تاک نشان، دیروز اعلام کرد که مصوبه مجلس در مورد احیای شورای پول را پذیرفته است!
پر و بال احمدی نژاد، علیرغم همه پر روئی کم نظیری که دارد شکسته است. آنها هرگز انتظار چنین مقاومتی را از سوی مردم نداشتند. نه رهبر و نه فرماندهان سپاه و نه احمدی نژاد که پیشکار آنهاست. آمار سازی ها، شمارش مضحک آراء در تلویزیون و دروغ پردازی های تلویزیونی هر کدام به نوعی قدرت مردم را به مردم نشان داد. اگر نبود این قدرت به میدان آمده، آنها نه به این نمایش های تلویزیونی محتاج بودند و نه خود کشی در اقیانوسی از دروغ. همه اینها نتیجه قدرت نمائی مردم و به زانو در آمدن حکومت است. احمدینژاد و دار و دسته اش بکلی منزوی شده اند و به همان اندازه که سپاه ضربه اعتمادی در جامعه دید، روحانیونی که خود را با اعتراض مردم همسو کردند اعتبار از کف رفته روحانیت را تا حدودی بازسازی کردند.
۱۳۸۸ تیر ۹, سهشنبه
مردم، احمدی نژاد و رهبر را عملا از صحنه حذف کرده اند
صحبت های جدید موسوی برای ادامه نهضت
http://www.peiknet.com
سخنان میرحسین موسوی
دولتی تشکیل خواهد شد
که فاقد مشروعیت است!
سخنان میرحسین موسوی، در دیدار با چند تن استاد و مدرس دانشگاه ها که به دیدار او رفته بودند و هنگام خروج از خانه موسوی بازداشت شدند. میرحسین موسوی در این سخنان می گوید که در چارچوب قانون عمل کرده و این شورای نگهبان است که از چارچوب قانون خارج شده است. او می گوید که درتماس هائی در دوران پس از اعلام نتایج دگرگون شده انتخابات با آقایانی داشته، به آنها گفته که سیاست سیمای جمهوری اسلامی در وارونه جلوه دادن واقعیاتی که در کشور می گذرد و مردم خود شاهد آن هستند، به ضرر نظام تمام خواهد شد. او می گوید که 7 عضو شورای نگهبان، طرفدار احمدی نژاد هستند، بنابراین حضور من در شورای نگهبان چه معنا و چه تاثیر در تصمیم آنها برای تائید انتخابات دارد؟ آنها انتخابات را تائید خواهند کرد و دولتی را هم درست خواهند کرد. اما دولتی که 4 سال با دروغگوئی و التهاب آفرینی مشکلات بزرگی برای کشور بوجود آورد، از این به بعد گرفتار عدم مشروعیت هم خواهد بود. جو سازی ها و خون خواهی هائی که راه انداخته اند، راه به جائی نخواهد بُرد، مردم آگاه شده اند و همه چیز را می فهمند.
یکی از راههای اعتراض مدنی،
در ایران اسکناس بیش از همه چیز در دست مردم می چرخد. اگر شعار هایتان را روی اسکناس ها بنویسید. بعد از یکی دو هفته تمام اسکناس ها پر از شعار خواهد بود.
هم میهنان عزیز!
۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه
ناگفته های برادر محسن رضایی از تخلف در انتخابات
البته در همین بازشماری غیررسمی مشخص شد که 70 تا 80 درصد آرا با یک نوع خودکار و با یک خط مشترک به نفع یک کاندیدای خاص به صندوقها ریخته شده است.»
متن کامل مصاحبه روزنامه خبر با امیدوار رضایی را بخوانید: شکایت به قوه قضائیه، کمیسیون اصل نود و یا ارائه اعتراض به مقام معظم رهبری سه راه قانونی ای است که امیدوار رضایی برای نامزدهای معترض نسبت به نظر نهایی شورای نگهبان مطرح کرد.
این در حالی است که به اعتقاد برخی ، نظر نهایی شورای نگهبان و هیأت ویژه این شورا باید فصلالخطاب نامزدهای معترض باشد. با این حال برادر محسن رضایی به عنوان یکی از نامزدهای معترض به روند برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم که نسبت به همکاری نکردن وزارت کشور و شورای نگهبان با این نامزد گلایهمند است و انصراف برادرش را در همین راستا ارزیابی میکند؛ معتقد است راه قانونی برای اعتراض به نظر شورای نگهبان هم هست.
او که پیگیریهای انفرادی برادرش برای بررسی اعتراضاتش را بینتیجه میخواند امیدوار است تا در نتیجه تلاشها و میانجیگریهای برخی افراد دلسوز دو نامزد دیگر هم با رضایی برای پیگیری اعتراضاتشان همراه شوند. اما به گفته امیدوار رضایی، رضایی با مهدی کروبی و مهندس موسوی برای این منظور دیداری نداشته است.
انتقاد امیدوار رضایی به سخنان شورای نگهبان که پیش از اعلام نظر نهایی این شورا با قطعیت هرگونه تخلف و تقلبی در این انتخابات را رد میکند نیز بخشی از گفتوگوی روزنامه «خبر» با این نماینده مجلس را تشکیل میدهد که در ادامه میخوانید:
-پیش از انصراف آقای رضایی اعلام کرده بودید که اطلاعات لازم برای پیگیری شکایتان را از شورای نگهبان و وزارت کشور دریافت نکردهاید. پس چطور آقای رضایی از پیگیری اعتراضاتشان به انتخابات ریاست جمهوری دهم انصراف دادند؟ بله متأسفانه شورای نگهبان و وزارت کشور علیرغم توافق صورت گرفته با آقای رضایی اطلاعات لازم را به ما ارائه ندادند. آقای رضایی هم به همین دلیل انصراف دادند. قرار بود وزارت کشور علاوه بر فهرست صندوقها و آرای تفکیکی در آنها فرمهای 22، 23 و 28 هر حوزه را که مربوط به صورت جلسهها و شمارش اولیه آرا در هر صندوق بوده است را به ما ارائه دهند. همچنین قرار بود آمار کلی شورای نگهبان و وزارت کشور از شمارش آرا به ما ارائه شود چرا که مقایسه آنها میتوانست در تأیید صحت شمارش آرا به ما کم کند. چون این اطلاعات به ما ارائه نشد، نمیتوانستیم اعتراضاتمان را پیگیری کنیم. از همین رو آقای رضایی کنار کشید.
-قرار بود 10 درصد صندوقها با حضور نماینده آقای رضایی به شکل تصادفی بازشماری شود. این اتفاق افتاد؟ یکی از قرارهای شورای نگهبان با آقای رضایی در این بود که برای بازشماری 10 درصد صندوقها ابتدا شمارش آرا در هزار صندوق آغاز شود و پس از ارائه نتیجه این بازشماری، سپس آرا ده هزار صندوق مورد بازشماری قرار گیرد. قرار بود براساس این توافقات پیشرویم اما این توافق در همان وهله اول شکسته شد و انجام نشد.
-این عدم همکاری مشخصاً از سوی شورای نگهبان صورت گرفت یا وزارت کشور؟ این امور در اختیار وزارت کشور بود که همکاری نکردند. این در حالی است که نمایندگان آقای رضایی به ستاد انتخابات رابطین وزارت کشور و شورای نگهبان معرفی شده بودند اما اطلاعات لازم در اختیار آنها قرار داده نشد.
-اما علیرغم اظهارات شما مبنی بر بازشماری نشدن آرا صندوقها، شورای نگهبان و وزارت کشور اعلام کردند که این بازشماری انجام شده و حتی آرا آقای رضایی کمتر از قبل هم شده است. ادعای وزارت کشور در بازشماری صندوقها، در نوعی بازشماری غیررسمی از برخی صندوقها قبل از اطلاع جامع به نامزدها بوده است. البته در همین بازشماری غیررسمی مشخص شد که 70 تا 80 درصد آرا با یک نوع خودکار و با یک خط مشترک به نفع یک کاندیدای خاص به صندوقها ریخته شده است. البته از آنجا که اطلاعات اولیه لازم به دست ما نرسید، عملاً این نوع بررسیها هم بیفایده بود و چیزی را اثبات نمیکرد.
-شما از کجا متوجه تخلف مذکور مبنی بر ارائه 80-70 درصد آرا صندوقهای بازشماری شده به یک کاندیدای خاص شدید؟ براساس گزارشاتی که از نمایندگان ما در ستادهای انتخاباتی و حاضر بر سر برخی صندوقها به ما رسیده است متوجه این نکته شدهایم.
-این تخلف را چگونه دنبال و پیگیری کردید؟ این مسئله را به اطلاع نمایندگان شورای نگهبان رساندیم. در حال حاضر نیز قصد ارائه آن به هیأت ویژه شورای نگهبان را داریم.
-براساس همان بازشماری صندوقها از سوی وزارت کشور که شما آن را «غیررسمی» و بدون اطلاعرسانی به نامزدها خواندید، گفته شد که چون آرا آقای رضایی کاهش یافته است، ایشان از پیگیری اعتراضشان انصراف دادهاند. این ادعا صحت دارد؟ نه اصلاً این طور نیست. این یک استدلال غیرمنصفانه است چون آقای رضایی از اول هم گفتند که حاضرند آرایشان را به بقیه دوستان بدهند. حتی در گفتوگوی ویژه خبری نیز که اخیراً حضور یافتند. نیز بر این موضوع تاکید کردند آقای رضایی هرگز دنبال افزایش آرای خود نبود. ایشان فقط برای اثبات صحت انتخابات و اطمینان بیشتر از نتایج اعلام شده در انتخابات ریاست جمهوری دهم، پیگیر این مسئله بود و اعتراضاتش را به شورای نگهبان ارائه کرد. ایشان میخواستند نشان دهند که اینگونه شکایات را میتوان از مسیر قانون و با رویکردی مدنی دنبال کرد.
-راهی که گویا آقای رضایی به تنهایی آن را پیمودند چون دیگر نامزدها نمایندگانی به شورای نگهبان معرفی نکردند. آقای رضایی برای پیگیری اعتراضاتشان با دو نامزد معترض دیگر جلسه یا دیداری داشتند؟ نه هیچ دیدار مشترکی میان این آقایان در این مدت برگزار نشده است.
-پس ایشان در ابتدا بدون هماهنگی با دو نامزد دیگر نمایندهای برای پیگیری اعتراضاتشان به شورای نگهبان معرفی کردند. چه شد که این بار شرط معرفی نمایندهشان به هیأت ویژه شورای نگهبان را مشروط به معرفی نمایندگان دو نامزد دیگر کردند؟ چون پیگیریهای انفرادی ایشان موفق نبود. ایشان معتقدند که جمع شدن مجموعه مسائل اخیر در گرو همکاری هر سه نامزد معترض است تا این مسئله را با یکدیگر حل کنند.
-پس از تشکیل هیأت ویژه شورای نگهبان، سخنگوی این شورا از دو نامزد معترض یعنی آقایان موسوی و کروبی خواستند تا نمایندگانشان را معرفی کنند و نامی از آقای رضایی برده نشد. آیا این به منزله منتفی بودن اعتراضات آقای رضایی از نظر شورای نگهبان است؟ نمیدانم. از خودشان بپرسید.
-شاید هم به دلیل انصراف آقای رضایی، شورای نگهبان تصور میکند که ایشان دیگر شکایتی ندارند که بخواهند از طریق هیأت ویژه بررسی کنند. این طور نیست؟ آقای رضایی همچنان بر اعتراضاتشان نسبت به روند برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم پابرجا هستند. ایشان از پیگیری حق خودشان منصرف شدند اما همچنان پیگیر حقوق مردم و استیفای این حقوق از مسیر قانون هستند.
-پس حتماً نماینده ایشان را به هیأت ویژه معرفی میکنند؟ ولو اینکه دو نامزد دیگر تمایلی به معرفی نماینده خود نداشته باشند! ایشان در معرفی نمایندهشان به هیأت ویژه شورای نگهبان به شرط خود پایبند خواهند بود و منتظر معرفی نمایندگان دیگر نامزدها خواهند شد. از آنجا که برخی پیشنهاد میانجیگری برای ایجاد آرامش و جلب نظرات دوستان را مطرح کردهاند، بعید نیست که نمایندگانی از سوی هر سه نامزد معترض به شورای نگهبان معرفی شوند.
-این پیشنهادات برای میانجیگری از سوی چه کسانی مطرح شده است؟ دقیقاً نمیدانم از سوی چه کسانی بوده است اما شخصیتهای مختلفی معتقدند که باید نظرات طرفین شنیده شود تا راهحل قانونی لازم پیدا و پیگیری شود.
-آیا تشکیل هیأت ویژه بررسی اعتراضات نامزدهای معترض در نتیجه همین پیشنهادات میانجیگریها بوده است؟ شاید همینطور باشد. اما این هیأت میتوانست جامعتر باشد و زودتر تشکیل شود.
-یعنی شما نسبت به ترکیب اعضای این هیأت و زمان شکلگیری آن انتقاد دارید؟ بله، هیأت ویژه شورای نگهبان دیر هنگام تشکیل شد. در حال حاضر شورای نگهبان وقت کمی دارد و زمان بررسیهای آن فردا (امروز دوشنبه) به پایان میرسد.
اعضای این هیأت نیز اگرچه افرادی مورد وثوق و قابل احترام هستند اما عمدتاً کسانی هستند که در مراکز دیگر مشغولیتهایی دارند به نظر میرسد اگر از حضور افرادی که کمتر موضعگیریهای خاص انتخاباتی داشتهاند استفاده میشد، بهتر بود.
با تمام اینها نفس تشکیل این هیأت از سوی شورای نگهبان گام مثبتی بود همین که شورای نگهبان حاضر به تشکیل این هیأت شده است، اقدام موثری است که امیدواریم به سرانجام برسد و حرکت مثبتی برای ایجاد آرامش در کشور ایجاد شود.
-ما همانطور که اشاره کردید وقت شورای نگهبان برای اعلام نظر در مورد انتخابات امروز به پایان میرسد و این شورا باید نظر نهایی خود را اعلام کند. بایدی در کار نیست. باید شورای نگهبان تا روز چهارشنبه نظر خود را اعلام میکرد اما درخواست مهلت کرد. در حال حاضر هم که وقت هیأت ویژه شورای نگهبان محدود است و امکان دستیابی به نتیجه قطعی نیست، شورای نگهبان میتواند بار دیگر درخواست مهلت کند.
-اما پیش از این آقای کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان چندین بار اعلام کردهاند که نتیجه نهایی این شورا تقریباً مشخص است و این مهلت گرفتنها فقط برای جلب اعتماد نامزدهای معترض است. فکر میکنید که تمدید مهلت شورای نگهبان تغییری در موضع آن ایجاد کند؟ اظهارات آقای کدخدایی هم یک اشکال حقوقی است. ما که علم غیب نداریم. اینکه شورای نگهبان هیأتی را مسئول تحقیق و پیگیری کند و پیشاپیش به ضرس قاطع اعلام کنند که تخلفی صورت نگرفته است، برای ما هم قابل فهم نیست. شاید برخی آقایان علم غیب دارند!
-به نظر شما هیأت ویژه شورای نگهبان همانطور که اعلام کرده است توان جلب نظر و اعتماد و اطمینان نامزدهای معترض و افکار عمومی را دارد؟ این به چگونگی برخورد هیأت ویژه شورای نگهبان با شکایات و اعتراضات نامزدها و مردم دارد. اگر نظر نهایی این هیأت بتواند مردم را توجیه و مجاب کند، میتواند آرامش نسبی را به فضای عمومی جامعه بازگرداند. اما اگر باز هم به صورت نگاه از بالا به پایین به مسئله نگریسته شود و به صورت دستوری موضوعی به مردم و نامزدهای معترض دیکته شود، ممکن است در ظاهر اعتراضها از بین برود اما در باطن این موضوع همچنان در ذهن مردم باقی میماند. از آنجا که اعتراض نامزدها در ادامه اعتراض افکار عمومی است اگر مردم و افکار عمومی نسبت به نظر نهایی شورای نگهبان قانع شوند، نامزدها هم قانع خواهند شد.
-و اگر هیأت ویژه شورای نگهبان نتواند افکار عمومی و نامزدهای معترض را قانع کند، چه؟ آیا باز راهی هم برای پیگیری اعتراضات موجود هست؟ بله، همچنان راهکارها قانونیای همچون شکایت به قوه قضائیه، کمیسیون اصل نود مجلس و حتی ارائه اعتراض به مقام معظم رهبری به عنوان بالاترین مقام اجرایی و قانونی کشور وجود دارد. همانطور که در قانون انتخابات آمده است تایید نهایی انتخابات به مقام معظم رهبری برمیگردد. تا زمانی که رهبری انقلاب حکم ریاستجمهوری را تنفیض نکنند آرای مردم باید در صندوقها در فرمانداریها حفظ شود.
-پیش از انتخابات از احتمال انصراف آقای رضایی از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری سخن گفته میشد اما نهایتاً شاهد انصراف ایشان از پیگیری اعتراضاتشان بودیم. با وجود دو بار سابقه انصراف در دو --انتخابات پیاپی ریاست جمهوری فکر میکنید آیا ایشان شانس دیگری در انتخابات ریاست جمهوری آتی خواهند داشت؟ ایشان این بار انصراف ندادند. آقای رضایی لحظهای از پیگیری حقوق مردم عقبنشینی نکردند ایشان فقط از شکایت شخصیشان منصرف شدند اما استیفای حقوق مردم را همچنان دنبال میکنند. آقای رضایی علیرغم گمانهزنیهایی مبنی بر انصراف از نامزدیشان گفتند که حتی اگر فقط یک رأی بیاورند هم میمانند. همین کار را هم کردند و در معرض رأی مردم قرار گرفتند.
-با این وصف آیا باز هم شاهد کاندیداتوری مجدد آقای رضایی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم خواهیم بود؟ این را باید از خودشان بپرسید. اما یک فرد سیاسی و مردمی که میخواهد به مردم کمک کند، همیشه در صحنه هست و بسته به شرایط سیاسی تصمیمگیری میکند.متن کامل مصاحبه روزنامه خبر با امیدوار رضایی را بخوانید: شکایت به قوه قضائیه، کمیسیون اصل نود و یا ارائه اعتراض به مقام معظم رهبری سه راه قانونی ای است که امیدوار رضایی برای نامزدهای معترض نسبت به نظر نهایی شورای نگهبان مطرح کرد.
این در حالی است که به اعتقاد برخی ، نظر نهایی شورای نگهبان و هیأت ویژه این شورا باید فصلالخطاب نامزدهای معترض باشد. با این حال برادر محسن رضایی به عنوان یکی از نامزدهای معترض به روند برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم که نسبت به همکاری نکردن وزارت کشور و شورای نگهبان با این نامزد گلایهمند است و انصراف برادرش را در همین راستا ارزیابی میکند؛ معتقد است راه قانونی برای اعتراض به نظر شورای نگهبان هم هست.
او که پیگیریهای انفرادی برادرش برای بررسی اعتراضاتش را بینتیجه میخواند امیدوار است تا در نتیجه تلاشها و میانجیگریهای برخی افراد دلسوز دو نامزد دیگر هم با رضایی برای پیگیری اعتراضاتشان همراه شوند. اما به گفته امیدوار رضایی، رضایی با مهدی کروبی و مهندس موسوی برای این منظور دیداری نداشته است.
انتقاد امیدوار رضایی به سخنان شورای نگهبان که پیش از اعلام نظر نهایی این شورا با قطعیت هرگونه تخلف و تقلبی در این انتخابات را رد میکند نیز بخشی از گفتوگوی روزنامه «خبر» با این نماینده مجلس را تشکیل میدهد که در ادامه میخوانید:
-پیش از انصراف آقای رضایی اعلام کرده بودید که اطلاعات لازم برای پیگیری شکایتان را از شورای نگهبان و وزارت کشور دریافت نکردهاید. پس چطور آقای رضایی از پیگیری اعتراضاتشان به انتخابات ریاست جمهوری دهم انصراف دادند؟ بله متأسفانه شورای نگهبان و وزارت کشور علیرغم توافق صورت گرفته با آقای رضایی اطلاعات لازم را به ما ارائه ندادند. آقای رضایی هم به همین دلیل انصراف دادند. قرار بود وزارت کشور علاوه بر فهرست صندوقها و آرای تفکیکی در آنها فرمهای 22، 23 و 28 هر حوزه را که مربوط به صورت جلسهها و شمارش اولیه آرا در هر صندوق بوده است را به ما ارائه دهند. همچنین قرار بود آمار کلی شورای نگهبان و وزارت کشور از شمارش آرا به ما ارائه شود چرا که مقایسه آنها میتوانست در تأیید صحت شمارش آرا به ما کم کند. چون این اطلاعات به ما ارائه نشد، نمیتوانستیم اعتراضاتمان را پیگیری کنیم. از همین رو آقای رضایی کنار کشید.
-قرار بود 10 درصد صندوقها با حضور نماینده آقای رضایی به شکل تصادفی بازشماری شود. این اتفاق افتاد؟ یکی از قرارهای شورای نگهبان با آقای رضایی در این بود که برای بازشماری 10 درصد صندوقها ابتدا شمارش آرا در هزار صندوق آغاز شود و پس از ارائه نتیجه این بازشماری، سپس آرا ده هزار صندوق مورد بازشماری قرار گیرد. قرار بود براساس این توافقات پیشرویم اما این توافق در همان وهله اول شکسته شد و انجام نشد.
-این عدم همکاری مشخصاً از سوی شورای نگهبان صورت گرفت یا وزارت کشور؟ این امور در اختیار وزارت کشور بود که همکاری نکردند. این در حالی است که نمایندگان آقای رضایی به ستاد انتخابات رابطین وزارت کشور و شورای نگهبان معرفی شده بودند اما اطلاعات لازم در اختیار آنها قرار داده نشد.
-اما علیرغم اظهارات شما مبنی بر بازشماری نشدن آرا صندوقها، شورای نگهبان و وزارت کشور اعلام کردند که این بازشماری انجام شده و حتی آرا آقای رضایی کمتر از قبل هم شده است. ادعای وزارت کشور در بازشماری صندوقها، در نوعی بازشماری غیررسمی از برخی صندوقها قبل از اطلاع جامع به نامزدها بوده است. البته در همین بازشماری غیررسمی مشخص شد که 70 تا 80 درصد آرا با یک نوع خودکار و با یک خط مشترک به نفع یک کاندیدای خاص به صندوقها ریخته شده است. البته از آنجا که اطلاعات اولیه لازم به دست ما نرسید، عملاً این نوع بررسیها هم بیفایده بود و چیزی را اثبات نمیکرد.
-شما از کجا متوجه تخلف مذکور مبنی بر ارائه 80-70 درصد آرا صندوقهای بازشماری شده به یک کاندیدای خاص شدید؟ براساس گزارشاتی که از نمایندگان ما در ستادهای انتخاباتی و حاضر بر سر برخی صندوقها به ما رسیده است متوجه این نکته شدهایم.
-این تخلف را چگونه دنبال و پیگیری کردید؟ این مسئله را به اطلاع نمایندگان شورای نگهبان رساندیم. در حال حاضر نیز قصد ارائه آن به هیأت ویژه شورای نگهبان را داریم.
-براساس همان بازشماری صندوقها از سوی وزارت کشور که شما آن را «غیررسمی» و بدون اطلاعرسانی به نامزدها خواندید، گفته شد که چون آرا آقای رضایی کاهش یافته است، ایشان از پیگیری اعتراضشان انصراف دادهاند. این ادعا صحت دارد؟ نه اصلاً این طور نیست. این یک استدلال غیرمنصفانه است چون آقای رضایی از اول هم گفتند که حاضرند آرایشان را به بقیه دوستان بدهند. حتی در گفتوگوی ویژه خبری نیز که اخیراً حضور یافتند. نیز بر این موضوع تاکید کردند آقای رضایی هرگز دنبال افزایش آرای خود نبود. ایشان فقط برای اثبات صحت انتخابات و اطمینان بیشتر از نتایج اعلام شده در انتخابات ریاست جمهوری دهم، پیگیر این مسئله بود و اعتراضاتش را به شورای نگهبان ارائه کرد. ایشان میخواستند نشان دهند که اینگونه شکایات را میتوان از مسیر قانون و با رویکردی مدنی دنبال کرد.
-راهی که گویا آقای رضایی به تنهایی آن را پیمودند چون دیگر نامزدها نمایندگانی به شورای نگهبان معرفی نکردند. آقای رضایی برای پیگیری اعتراضاتشان با دو نامزد معترض دیگر جلسه یا دیداری داشتند؟ نه هیچ دیدار مشترکی میان این آقایان در این مدت برگزار نشده است.
-پس ایشان در ابتدا بدون هماهنگی با دو نامزد دیگر نمایندهای برای پیگیری اعتراضاتشان به شورای نگهبان معرفی کردند. چه شد که این بار شرط معرفی نمایندهشان به هیأت ویژه شورای نگهبان را مشروط به معرفی نمایندگان دو نامزد دیگر کردند؟ چون پیگیریهای انفرادی ایشان موفق نبود. ایشان معتقدند که جمع شدن مجموعه مسائل اخیر در گرو همکاری هر سه نامزد معترض است تا این مسئله را با یکدیگر حل کنند.
-پس از تشکیل هیأت ویژه شورای نگهبان، سخنگوی این شورا از دو نامزد معترض یعنی آقایان موسوی و کروبی خواستند تا نمایندگانشان را معرفی کنند و نامی از آقای رضایی برده نشد. آیا این به منزله منتفی بودن اعتراضات آقای رضایی از نظر شورای نگهبان است؟ نمیدانم. از خودشان بپرسید.
-شاید هم به دلیل انصراف آقای رضایی، شورای نگهبان تصور میکند که ایشان دیگر شکایتی ندارند که بخواهند از طریق هیأت ویژه بررسی کنند. این طور نیست؟ آقای رضایی همچنان بر اعتراضاتشان نسبت به روند برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم پابرجا هستند. ایشان از پیگیری حق خودشان منصرف شدند اما همچنان پیگیر حقوق مردم و استیفای این حقوق از مسیر قانون هستند.
-پس حتماً نماینده ایشان را به هیأت ویژه معرفی میکنند؟ ولو اینکه دو نامزد دیگر تمایلی به معرفی نماینده خود نداشته باشند! ایشان در معرفی نمایندهشان به هیأت ویژه شورای نگهبان به شرط خود پایبند خواهند بود و منتظر معرفی نمایندگان دیگر نامزدها خواهند شد. از آنجا که برخی پیشنهاد میانجیگری برای ایجاد آرامش و جلب نظرات دوستان را مطرح کردهاند، بعید نیست که نمایندگانی از سوی هر سه نامزد معترض به شورای نگهبان معرفی شوند.
-این پیشنهادات برای میانجیگری از سوی چه کسانی مطرح شده است؟ دقیقاً نمیدانم از سوی چه کسانی بوده است اما شخصیتهای مختلفی معتقدند که باید نظرات طرفین شنیده شود تا راهحل قانونی لازم پیدا و پیگیری شود.
-آیا تشکیل هیأت ویژه بررسی اعتراضات نامزدهای معترض در نتیجه همین پیشنهادات میانجیگریها بوده است؟ شاید همینطور باشد. اما این هیأت میتوانست جامعتر باشد و زودتر تشکیل شود.
-یعنی شما نسبت به ترکیب اعضای این هیأت و زمان شکلگیری آن انتقاد دارید؟ بله، هیأت ویژه شورای نگهبان دیر هنگام تشکیل شد. در حال حاضر شورای نگهبان وقت کمی دارد و زمان بررسیهای آن فردا (امروز دوشنبه) به پایان میرسد.
اعضای این هیأت نیز اگرچه افرادی مورد وثوق و قابل احترام هستند اما عمدتاً کسانی هستند که در مراکز دیگر مشغولیتهایی دارند به نظر میرسد اگر از حضور افرادی که کمتر موضعگیریهای خاص انتخاباتی داشتهاند استفاده میشد، بهتر بود.
با تمام اینها نفس تشکیل این هیأت از سوی شورای نگهبان گام مثبتی بود همین که شورای نگهبان حاضر به تشکیل این هیأت شده است، اقدام موثری است که امیدواریم به سرانجام برسد و حرکت مثبتی برای ایجاد آرامش در کشور ایجاد شود.
-ما همانطور که اشاره کردید وقت شورای نگهبان برای اعلام نظر در مورد انتخابات امروز به پایان میرسد و این شورا باید نظر نهایی خود را اعلام کند. بایدی در کار نیست. باید شورای نگهبان تا روز چهارشنبه نظر خود را اعلام میکرد اما درخواست مهلت کرد. در حال حاضر هم که وقت هیأت ویژه شورای نگهبان محدود است و امکان دستیابی به نتیجه قطعی نیست، شورای نگهبان میتواند بار دیگر درخواست مهلت کند.
-اما پیش از این آقای کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان چندین بار اعلام کردهاند که نتیجه نهایی این شورا تقریباً مشخص است و این مهلت گرفتنها فقط برای جلب اعتماد نامزدهای معترض است. فکر میکنید که تمدید مهلت شورای نگهبان تغییری در موضع آن ایجاد کند؟ اظهارات آقای کدخدایی هم یک اشکال حقوقی است. ما که علم غیب نداریم. اینکه شورای نگهبان هیأتی را مسئول تحقیق و پیگیری کند و پیشاپیش به ضرس قاطع اعلام کنند که تخلفی صورت نگرفته است، برای ما هم قابل فهم نیست. شاید برخی آقایان علم غیب دارند!
-به نظر شما هیأت ویژه شورای نگهبان همانطور که اعلام کرده است توان جلب نظر و اعتماد و اطمینان نامزدهای معترض و افکار عمومی را دارد؟ این به چگونگی برخورد هیأت ویژه شورای نگهبان با شکایات و اعتراضات نامزدها و مردم دارد. اگر نظر نهایی این هیأت بتواند مردم را توجیه و مجاب کند، میتواند آرامش نسبی را به فضای عمومی جامعه بازگرداند. اما اگر باز هم به صورت نگاه از بالا به پایین به مسئله نگریسته شود و به صورت دستوری موضوعی به مردم و نامزدهای معترض دیکته شود، ممکن است در ظاهر اعتراضها از بین برود اما در باطن این موضوع همچنان در ذهن مردم باقی میماند. از آنجا که اعتراض نامزدها در ادامه اعتراض افکار عمومی است اگر مردم و افکار عمومی نسبت به نظر نهایی شورای نگهبان قانع شوند، نامزدها هم قانع خواهند شد.
-و اگر هیأت ویژه شورای نگهبان نتواند افکار عمومی و نامزدهای معترض را قانع کند، چه؟ آیا باز راهی هم برای پیگیری اعتراضات موجود هست؟ بله، همچنان راهکارها قانونیای همچون شکایت به قوه قضائیه، کمیسیون اصل نود مجلس و حتی ارائه اعتراض به مقام معظم رهبری به عنوان بالاترین مقام اجرایی و قانونی کشور وجود دارد. همانطور که در قانون انتخابات آمده است تایید نهایی انتخابات به مقام معظم رهبری برمیگردد. تا زمانی که رهبری انقلاب حکم ریاستجمهوری را تنفیض نکنند آرای مردم باید در صندوقها در فرمانداریها حفظ شود.
-پیش از انتخابات از احتمال انصراف آقای رضایی از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری سخن گفته میشد اما نهایتاً شاهد انصراف ایشان از پیگیری اعتراضاتشان بودیم. با وجود دو بار سابقه انصراف در دو --انتخابات پیاپی ریاست جمهوری فکر میکنید آیا ایشان شانس دیگری در انتخابات ریاست جمهوری آتی خواهند داشت؟ ایشان این بار انصراف ندادند. آقای رضایی لحظهای از پیگیری حقوق مردم عقبنشینی نکردند ایشان فقط از شکایت شخصیشان منصرف شدند اما استیفای حقوق مردم را همچنان دنبال میکنند. آقای رضایی علیرغم گمانهزنیهایی مبنی بر انصراف از نامزدیشان گفتند که حتی اگر فقط یک رأی بیاورند هم میمانند. همین کار را هم کردند و در معرض رأی مردم قرار گرفتند.
-با این وصف آیا باز هم شاهد کاندیداتوری مجدد آقای رضایی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم خواهیم بود؟ این را باید از خودشان بپرسید. اما یک فرد سیاسی و مردمی که میخواهد به مردم کمک کند، همیشه در صحنه هست و بسته به شرایط سیاسی تصمیمگیری میکند.
عدم خشونت کافی نیست؛
عدم خشونت کافی نیست؛ ...بسیار خوب! اما فقط یک پای دویدن است
من وارد بحث شورای نگهبان نمی شوم. به نظر من این آخرین فرصتی بود که آقای خامنه ای برای ترمیم بحران اعتماد می توانست از ان استفاده کند اما از دست داد. حالا بهتر است گامهای بعدی را بررسی کنیم. بازی در میانه راه است. فعلا شورای نگهبان می تواند به رختکن برود. در یک نگاه، نظام ولایی-سلطانی برای مهار بحران دو کار کرده است: اول اسلحه مردم را از دست شان جمع کرده است و دوم اسلحه را به دست ماموران خود داده است. روش پاسخ ما قاعدتا در خلاف این حرکت شکل می گیرد. به طور خلاصه: عدم خشونت پاسخ اسلحه دوم است. اما برای جبران خلع سلاح عمومی چه باید کرد؟یکبار دیگر صحنه را نگاه کنیم. نهادهایی که رهبر می توانست بسیج کند از همان روز رای گیری شبکه تماس مردم را از کار انداختند. نه تلفن ماند و نه پیامک - این رسانه محبوب و فراگیر ایرانی. اما ماجرا به این تمام نشد. شبکه تماس با جهان خارج هم مختل شد. اینترنت و ماهواره. روزنامه ها هم که رفتند زیر تیغ سانسور مستقیم و بسیاری از اصحاب خبر و نظر هم بازداشت شدند. خب اینها را همه می دانیم. ولی اگر بخواهیم از واقعیت برای برنامه ریزی استراتژیک استفاده کنیم باید همین حرکات را یکبار دیگر با دقت مرور و معنایابی کنیم.من این بازی را در دو حرکت بزرگ خلاصه شده می بینم. معنای حرکت اول این است: نظام ولایی به خشونت عریان اعتماد و اتکا دارد و آن را نقطه قوت خود می بیند. همین را هم به رخ من و شما می کشد با بیرحمی باورنکردنی. پس این نظام در مقابل مردم لخت شده است و پیداست که از همه ساز و کارهای رابطه با مردم اش خالی شده و برایش خشونت عریان باقی مانده است و تلاشی که برای «اثر»گذاری می کند. هر کسی باید نشانی از سیلی و لگد و زخم زبان و باتون و ضرب شست اوباش و اشرار داشته باشد تا فراموش نکند دست بالا با کیست. بعضی را هم باید به قتل آورد تا درس عبرت باشد. از این صریح تر نمی شود به پرستش قدرت اشاره کرد. زور حاکم است. می خواهی بخواه نمی خواهی خشونت مامور زورگو و زورپرست و اوباش زیردست اش را آماده باش.اما حرکت دوم ضعف بزرگ نظام ولایی را نشان می دهد. این نظام از رابطه داشتن مردم با هم می ترسد. از اینکه مردم از هم خبر بگیرند هراس دارد. «خبر» برایش منفورترین کلمه است. او می خواهد چیزی به نام خبر بسازد و به خلایق بدهد. هر تلاشی برای فهمیدن واقعیت خطرناک است. در ردیف جاسوسی است. به خطراندازنده امنیت است. زیرا این نظام خود را مالک واقعیتها می داند و ارائه آن و تفسیر آن را منحصر به خود می خواهد و امنیت خود را نیز در همین تعریف کرده است. این نظام اسلحه بزرگ اش صدا و سیما ست و شبکه ای از مداحان زورپرست که دم از برخورد قاطع و بیرحمانه می زنند و پشت آن خشونت عریان ایستاده اند. این نظام مثل هر نظام انحصارگرای دیگری از تعدد منابع خبری و از هر نوع رسانه که در کنترل اش نباشد متنفر است. زیرا هر نوع خبر «دیگر»ی به معنای اختلال در نظام خبرسازی او ست. او خود را مالک انحصاری خبر می داند. مردم چیزهایی را باید بدانند که او تعیین می کند. هر چیزی که او تایید نکرده باشد توطئه و وسوسه و تحریک به شمار می آید. او برای همه چیز شورای نگهبان دارد و نظارت اش استصوابی است. این نظام به صورت سیستماتیک با هر سیستم خبردهی و خبرگیری و شناخت واقعیت که از مسیر خود او نگذشته باشد و مهر استصواب نداشته باشد دشمنی می ورزد. برای همین است که از نظر آقای خامنه ای مطبوعاتی که مدح او نمی کنند و منبع خبری دیگر دارند و تصویر دیگری از جامعه و فرهنگ می دهند «پایگاه دشمن» شناسایی می شوند و محکوم به قهر و طرد اند یا دست اموز شدن و مرگ.خلاصه کنم. اگر در برابر خشونت عریان و صور مختلف آن عدم خشونت روش موثری باشد که هست و من مدافع آن ام، در برابر خلع خبری مردم و در تاریکی گذاشتن آنها و فضاسازی برای باوراندن جعلیات به آنها، با تمام قلب و ایمان و تجربه ام تنها یک راه می شناسم: تقویت همه راههای مردمی خبررسانی. این مسیر را باید پس از آنکه باور کردیم پای دوم دویدن ما مردم است بازاندیشی کرد و لایروبی کرد و قنات های آن را احیا کرد و کبوتران نامه برش را جمع آورد و آن را به مردمی ترین صورت و با استفاده از تمام ظرفیت ها بازسازی و راه اندازی کرد و با گسترده ترین پوشش به کار گرفت. هر قدر بر شناخت روشهای عدم خشونت اصرار و تاکید داریم که بجا هم هست و همه باید آن را بیاموزند و دنبال کنند تا آموخته همگانی شود و فرهنگ شود به همان نسبت باید راههای انتقال خبر و نظر را بازشناخت و از گل و لای ضدخبر و شایعه و خبرسازی های دوست و دشمن پالود و همه امکانات را برای آن بسیج کرد و نسبت به کم و کیف آن حساس بود. اگر این جنبش تا اینجا همین دو نکته را به ما آموخته باشد ما نه تنها برنده واقعی صندوقهای رای هستیم که برنده امروز و آینده روشن خود به عنوان مردمانی هستیم که می خواهند حقارت زیستن زیر سایه ترس را پایان دهند و چنان زندکی کنند که می خواهند بی آنکه حد دین و ایمان و انتخاب آنها را مامور سر چهارراه و عوامل فقیه و شاه تعیین کنند.من در بخش اول دوستان بسیاری را می بینم که گرم کار و آموزش و گسترش ایده اند در بخش دوم اما کمتر کسی را می بینم. این را باید جبران کرد. بدون شبکه ای برای تماس و انعکاس، عدم خشونت به تنهایی به جایی نمی رسد. زیستن آزادوار بی سایه ترس و زور حق مردم است. دانستن و از هم با خبر بودن و باز بودن چراغهای رابطه نیز حق مردم است
کودتاچی های 22 خردادگلوی قم را بیش از تهران گرفته اند
کودتاچی های 22 خردادگلوی قم را بیش از تهران گرفته اند
انفجار زیر پوست شهر قم است، این را تنها کسانی که با محافل مختلف در ارتباط اند می توانند تائید کنند. قم بیش از هر شهر دیگر ایران،- حتی تهران- تحت کنترل است.
در اداره ی ارشاد قم هم همانند تمام اداره های استان قم حدود 90% کارمندان به موسوی رای داده اند و بعد از انتخابات هم بحث های انتخاباتی به شدت به نفع موسوی جریان داشته است و چرخشی 180 درجه ای در منش و رفتار کارمندان بوجود آمده بود. اما در یک تصمیم ناگهانی و شتابزده که معلوم نیست از جانب چه کسی یا کسانی اتخاذ شده است، اکثر کارمندان این اداره را اخراج کرده اند و بعضی از آنها هم امروز (دوشنبه) جلوی موسسه ی مصباح یزدی در بلوار جمهوی اسلامی بعد از بلوار امین تحصن کردند و با برخورد مامورین پلیس بازداشت شدند. همه ی اینها برای جلوگیری از رسیدن موج اعتراض و تظاهرات علنی به قم است، چرا که با پیوستن این شهر به تظاهرات علنی در خیابان ها عملا مشروعیت مذهبی و دینی خامنه ای و دولت نیز زیر سوال خواهد رفت، به همین دلیل است که با هر نوع حرکت اعتراضی در قم به شدت برخورد می شود تا نطفه های آن بسته نشود. هر چند فشار مردم (چه در قم، و چه خارج از قم) در زمان فعلی نیز روی مراجع قم به شدت بالاست.
کودتا علیه موسوی ضربه بزرگی
ايران
http://www.peiknet.com/
پيك نت
infos@peiknet.com
کودتا علیه موسوی ضربه بزرگی بود به ایرانکه نتایج آن هنوز در راه است!پیش بینی انگلستان از کودتا و شورش مردم را دست کم نباید گرفتخبرگزاری کودتاچی ها "فارس" به نقل از سایت وزارت خارجه انگلستان، این هشدار را منتشر کرده بود که از اینجا می توانید بخوانید.
انتشار خبر روز گذشته پیک نت، در باره "پیش بینی وزارت خارجه انگلستان از شورش بعد از انتخابات ایران"، با واکنش های متفاوتی روبرو شد. عده ای که رویدادهای ایران را ساده و عمدتا حادثه ای بررسی می کنند، این پیش بینی را به حساب حساسیت انگلستان نسبت به جان کارکنانش در ایران گذاشتند، و آنها که کمی به عمق رویدادها نیز توجه دارند متعجب شدند و نکته سنجی ما را ستودند. ما این دو برداشت را با توجه به پیام هائی که در 24 ساعت گذشته دریافت داشتیم نوشتیم. البته، با صرقت بسیار، سعی کردیم روی سایت وزارت خارجه انگلستان، متن آن هشدار را که 16 یا 15 اسفند 1378 روی این سایت باید منتشر شده باشد پیدا کنیم، اما با کمال تاسف آرشیو این سایت، این پیام ها را حفظ نمی کند.
در عوض، روی سایت خبرگزاری فارس که وابسته به کودتاچی هاست، همین خبر را با همان تاریخ پیدا کردیم که در اینجا می توانید بخوانید. البته، خبرگزاری فارس این خبر را با تفسیر خودش در آن زمان منتشر کرده که خواه نا خواه اگر امروز می خواست آن را منتشر کند یا سانسور می کرد و اساسا منتشر نمی کرد و یا به گونه ای دیگر آن را تفسیر می کرد.
پرسش ما در باره این خبر بسیار ساده است:
1- وزارت خارجه انگلستان، بیش از سه ماه پیش، که هیچگونه نشانه ای از حوادث امروز ایران وجود نداشت و حتی هنوز کارزار انتخابات ریاست جمهوری نیز جدی نشده بود، بموجب کدام دلائل و نشانه ها می دانست بعد از انتخابات درایران شورش خواهد شد و برای سفر به ایران و جان کارکنان سفارت این کشور در ایران هشدار داد؟
باید توجه داشت که شورش مردم، علیه تقلب در انتخابات و کودتا علیه نتیجه واقعی انتخابات صورت گرفت و اگر چنین کودتائی نشده بود، به جای شورش و قیام مردم، ما با بزرگترین جشن ملی روبرو بودیم. بنابراین آنچه که انگیزه این هشدار می تواند باشد، آگاهی از باخت احمدی نژاد در برابر خاتمی و یا میرحسین موسوی(که در آن زمان بحث به صحنه آمدن هر دو مطرح بود) و قطعی بودن کودتا علیه چنین نتیجه ای بوده است.
سئوال اصلی از همینجا آغاز می شود. یعنی، اینکه دولت انگلستان چگونه از چنین کودتائی با اطلاع بوده؟ و شورش بعد از این کودتا را حدس می زده؟
کودتاچی ها، در این دو هفته نعل را وارونه می زنند. یعنی شورش مردم را نتیجه تحریک تلویزیون بی بی سی و چهارتا کارمند ایرانی بی خبر از همه جای سفارت انگلستان درایران معرفی می کنند، که بنظر ما خود این جنجال سازی نیز برای پنهان ساختن ماهیت کودتا و دست های پشت آنست.
کودتائی که انجام شد، کاملا کلاسیک و کاملا سازمان یافته بود. یورش شبانه به ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی که برنده انتخابات و در واقع رئیس جمهور منتخب مردم بود. گسیل افراد لباس شخصی عضو حزب پادگانی و بسیج با چوب و چماق به خیابان ها(درست شبیه کودتای 28 مرداد و راه افتادن اوباش تحت امر شعبان بی مخ) و بدنبال آن نیروهای انتظامی وابسته به سپاه پاسداران (نه شهربانی) وارد شدن به صحنه و استقرار در شهر. دستگیری های سیاسی بلافاصله آغاز شد. فردای کودتا میرحسین موسوی همان کاری را کرد که دکتر مصدق نکرد. یعنی از مردم خواست به خیابان آمده و از میدان انقلاب تا میدان آزادی راهپیمائی کنند. 3 میلیون تهرانی در این راهپیمائی شرکت کردند و مشابه آن در تمام شهرهای بزرگ ایران انجام شد.
کودتاچی ها با این راهپیمائی ضربه روحی بزرگی خوردند و نیروی انتظامی حاضر به تیراندازی به سوی مردم نشد. ستاد کودتا به واحدهای بسیج دستور تیراندازی مستقیم داد و اولین قربانیان خیابانی کودتا در مقابل ستاد بسیج فلاح نقش بر زمین شدند. صبح روز بعد، شهر را با نیروهای بسیج و انتظامی و لباس شخصی پر کردند. واحدهای موتوری کودتا که از قبل کاملا برای کودتا آموزش دیده بودند راهی خیابان ها شدند و عملیات برای تثبیت کودتا آغاز شد. اما هنوز مقابله نظامی با مردم کاملا خشونت آمیز و سراسری نشده بود. سستی و تردید در میان نیروهای نظامی و انتظامی بیم و هراس را در میان کودتاچی ها افزایش داد. سخنرانی علی خامنه ای در نماز جمعه تهران که ابتدا قرار بود در مصلای تهران خوانده شود اما از بیم حضور وسیع مردم در آن و تبدیل شدن نماز جمعه به محل شعار علیه کودتا، ناگهان محل نماز را به دانشگاه تهران منتقل کردند. مهم محل و جمعیت کم آن نبود، بلکه مهم فرمانی بود که باید او به نیروهای نظامی برای سرکوب خونین مردم می داد.
اینها اشاره ای گذرا به شکل تثبیت کودتاست، اما آنچه که ما در نظر داریم مطرح کنیم، همان است که درابتدا نوشتیم. یعنی این که انگلستان از کودتا مطلع بوده است. ما حتی نمی گوئیم سازمانده آن بوده، اما از آن اطلاع داشته است. چه کسانی از جمع کودتاچی ها این اطلاعات را دراختیار انگلستان گذاشته بود؟
سئوال همین است؟ و اگر ادامه آن به نقش آفرینی بیشتر انگلستان دراین کودتا بیانجامد، حداقل برای ما زیاد تعجب آور نیست.
2- ما در مطلب دیروز نوشتیم و دراینجا یکبار دیگر تکرار می کنیم، که نتیجه و حاصل این کودتا و کسانی که از آن سود می برند، خود بیانگر ماهیت این کودتا و دست های پشت سر آنست:
- دستگیری کادرهای قدیمی و باقی مانده انقلاب 57
- سقوط جهانی مشروعیت جمهوری اسلامی
- کشاندن شدن ایران به مرز جنگ داخلی و فراهم آمدن موزائیکی شدن ایران
- ضربه مهلک به اعتبار مردمی سپاه پاسداران
- سکه یک پول شدن رهبر در عرض 2 هفته در ایران
- وسیع ترین نفرت و بی اعتمادی عمومی نسبت به حاکمیت
- تقویت نگاه به خارج کشور
- پایان افسانه بسیج 20 و 30 میلیونی
- خاتمه افسانه پایگاه احمدی نژاد در میان مردم عرب منطقه
- بزرگترین شکاف در دستگاه مذهبی و نظامی حاکمه
- جدائی دهها میلیونی مردم از حکومت
- فراهم آمدن طلب بزرگترین امتیازهای بین المللی از حکومتی بی پایگاه
ما می گوئیم، حاصل کودتا آن دهها کشته ای که مردم تاکنون داده اند نیست. حاصل واقعی کودتا همین هاست که نوشتیم.
3- آن که علیه او کودتا شد، یعنی "میرحسین موسوی"، چه خطری برای کشورهای بزرگ سرمایه داری جهان و از جمله انگلستان داشت؟
به سه شعار و برنامه اعلام شده میرحسین موسوی باید با دقت کامل توجه کرد.
الف- مخالفت او با واردات به کشور
ب- تمرکز روی تولید صنعتی و کشاورزی داخلی
پ- مخالفت با سمت گیری نظامی فعالیت های اتمی ایران
شاید کسانی به عمق این سه شعار که بارها در سخنرانی ها، مصاحبه ها و حتی برنامه اقتصادی میرحسین موسوی اعلام شد توجه نکرده باشند، اما دیدیم که رهبران موتلفه اسلامی و روحانیون همسو با آنها – مانند شیخ محمد یزدی رئیس حوزه علمیه قم و عضو شورای نگهبان- با چه سرعتی متوجه خطر شدند. علیرغم همه اختلاف سلیقه هائی که با احمدی نژاد داشتند بسرعت و بدون گرفتن امتیازی از احمدی نژاد پشت او جمع شدند. ما می گوئیم جهان غرب اگر بیش از موتلفه اسلامی متوجه به خطر افتادن بالغ بر 60 میلیارد دلار واردات به ایران – آن هم در موقعیت بحرانی اقتصادی در اروپا و امریکا- نشده بودند، کمتر از موتلفه متوجه این خطر نشدند.
پایان سمت گیری نظامی سیاست اتمی ایران نیز، عملا به افسانه لولوی ایران در منطقه خاتمی می داد و معاملات دهها و دهها میلیارد دلاری فرانسه و انگلستان و آلمان و امریکا با شیخ نشین های ثروتمند خلیج فارس و دیگر کشورهای عرب منطقه را به خطر می انداخت. حمله به ایران را نیز، که سلطه بر نفت ایران و رونق بازار تسلیحات جنگی در منطقه را در پی دارد دشوار می کرد.
آیا همین اشارات کافی نیست تا بدانیم فرماندهان روی گنج قارون نشسته سپاه که در دولت خاتمی حاضر نشدند فرودگاه خمینی را تحویل دولت بدهند، چرا دست به کودتا زدند و احمدی نژاد را تا پیدا کردن جانشینی مناسب در کاخ ریاست جمهوری نگهداشتند؟ همین ها کافی نیست تا بدانیم آن هشدار وزارت خارجه انگلستان نمی توانست یک هشدار معمولی باشد؟
بازگشت به صفحه اول
چهار پیشنهاد وزاری اسبق کشور به شورای نگهبان
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، متن کامل این نامه که پایگاه خبری مجمع روحانیون مبارز منتشر شده به این شرح است:
بسمه تعالی
« قال الله تبارک و تعالی: ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس»
سوره نساء آیه 58
شورای محترم نگهبان
سلام علیکم
از آنجائیکه براثر عملکرد ناصواب کارگزاران انتخابات درجریان قبل، حین و بعداز انتخابات متأسفانه بخش عظیمی ازجامعه از جنبه های مختلف دچارآسیب جدی شده است و مجریان و ناظران ازنظر آنان دچار بحران بی اعتمادی شده اند قبل از هراقدامی می بایست ازطریق راه کارهای مناسب جلوی فرسایش هرچه بیشتر اعتماد مردم را گرفت وسپس با تزریق امید ونشاط نسبت به شرایط جدید و آینده روشن اقدام به بازسازی اعتماد عمومی کرد و لذا تشکیل یک هیأت حکمیت خبره وکارشناس بیطرف برای رسیدگی به مسائل و مشکلات انتخابات و آزادی کلیه کسانی که درحوادث ناگوار اخیر به بهانه های واهی دستگیر شده اند، دو گام مهمی است که می تواند به بازسازی اعتماد عمومی کمک شایانی بنماید.
هیأت حکمیت خبره و کارشناس باید کاملاً بی طرف و بی غرض باشد و هیچ اقدامی له وعلیه هیچ یک از کاندیداها نداشته باشد و مورد تأیید مراجع تقلید ونامزدها نیز باشند. این هیأت با صلاحیت و اختیارات کاملی که از سوی مقام معظم رهبری اعلام می شود مسائل انتخابات وشکایت هایی را که نامزدها در روزهای قبل، حین و بعداز انتخابات مطرح کردند ازجمله موضوع صندوقها را بررسی و نتیجه را اعلام می نمایند.
تاکیداً متذکر می شویم که برخی از سوال های مطروحه پیرامون مسایل روز انتخابات به قرار زیر است.
1) آیا تعداد سی و نه میلیون و چند صد هزار نفر در انتخابات شرکت کرده اند؟
2) سهم هر یک از کاندیداها از آرای ریخته شده به صندوق ها چقدر است؟
3) آیا ارقام مندرج درصورت جلسات شعب با محتوای صندوق ها منطبق است؟
4) آیا نتیجه اعلام شده توسط وزارت کشور با صورت جلسات و محتوای صندوق ها منطبق است؟
برای دستیابی به پاسخی روشن پیشنهاد می شود اقدامات زیر صورت گیرد:
الف. طبق اطلاعات موثق و اعلام شده بیش از 60 میلیون برگ تعرفه در دو مرحله چاپ شده است وبراساس برخی گزارش ها میزان تعرفه چاپ شده 71 میلیون است که شورای نگهبان می تواند میزان دقیق آن را دریابد واعلام کند براین اساس بین 20 تا 30 میلیون برگ تعرفه مازاد باید موجود باشد و دراختیار هیأت مورد اشاره قرارگیرد.
ب. کلیه ته برگها که حاوی مشخصات رای دهندگان است در اختیار مجموعه مورد اعتمادی قرار گیرد تا با اطلاعات موجود در پایگاه اطلاعات جمعیتی کشور تطبیق داده شود، که در آن صورت مشخص خواهد شد اسامی و مشخصات موجود در ته برگ ها واقعی یا جعلی است؟ صاحبان اسامی زنده هستند یا متوفی؟ واجد شرط رای هستند یا خیر؟ اسامی تکراری است یا نه؟
ج. یک سوم صندوق های سیار و معادل با کسری از آن مثلا 20 درصد صندوق های ثابت بصورت رندوم، بازگشایی و محتوای آن مورد بررسی قرار گیرد تا معلوم شود نسبت بین صورت جلسات و نتایج اعلامی توسط وزارت کشور و تعرفه های موجود در صندوق ها صحیح است یا نه؟
د. صندوق های برخی از استانهایی که آرای آنها بیش از واجدین شرایط است، مثلاً یزد و مازندران بازشماری گردد.
با این روش که ما از آن روش راستی آزمایی یاد می کنیم، می توانیم به واقعیت آنچه در روز انتخابات اتفاق افتاده است، دسترسی پیدا کرد.
انشاء ا... پس ازتحقق دو گام مهم مزبور مسولان امر بتوانند با برداشتن گامهای بعدی به تکمیل فضای اعتماد بخش عمومی کمک نمایند. اقدامهایی ازقبیل:
- شناسائی و مجازات آمران ومباشران ضرب و جرح وقتل عده ای از مردم
- جبران خسارت های مالی و جانی وارده
- ایجاد فرصت مناسب در صدا وسیما و رسانه های دولتی برای نامزدهایی که به طور مکرر ویک سویه مورد تخریب آنان قرارگرفتهاند، تا از خود دفاع نمایند.
امیدواریم با دقت نظر و احساس مسوولیت در قبال امانت رای مردم جامعه را برای رسیدن به آرامش حقیقی مساعدت نمایید.
سید علی اکبر محتشمی پور سید عبدالواحد موسوی
تاریخ انتشار: ٨ تير ١٣٨٨
ساعت: ٢٠:٨
کد خبر: ١٤٤٩
نامه صریح مهدی کروبی به شورای نگهبان
مسوولیت تایید انتخابات را به رهبر واگذار کنید
شروين اميدوار
مهدی کروبی روز یک شنبه در نامه ای به شورای نگهبان با تاکید بر اینکه ابطال انتخابات تنها راه بازگشت اعتماد مردم است، از این شورا خواست تا چنانچه قصد تائید مصلحتی انتخابات را دارد مسئولیت چنین تاییدی را به رهبر جمهوری اسلامی واگذار کند.
کروبی در این نامه خطاب به شورای نگهبان تاکید کرد که "برای حفظ جایگاه رفیع قانونی خود در قانون اساسی، انتخاباتی را که تخلفات و تقلب در آن بر همگان مشهود است باطل اعلام نماید.اگر این شورا با اتکا به نظر رهبری، مبنی بر عدم بطلان که آن را بدعت و به مصلحت نظام نمی داند و قصد به تایید انتخابات دارد، حداقل به لحاظ حقوقی و حسب وظیفه شرعی و قانونی این انتظار می رود که مانند انتخابات مجلس سوم عمل نمایید."
پیشنهاد مهدی کروبی به شورای نگهبان به دنبال آن صورت می گیرد که روز 23 خرداد پس از آنکه وزارت کشور بدون شمارش و حتی انتشار جزئیات شمارش آراء در حوزه های انتخابیه و صندوق های رای گیری با انتظار یک آمار کلی محمود احمدی نژاد برنده انتخابات معرفی کرد، آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در پیامی عمومی جمعه نتیجه انتخابات را تائید کرد و احمدی نژاد را "رییس جمهور منتخب" نامید.
با وجود اعتراض سه کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری نسبت به نتایج اعلام شده، و انتشار اسناد مدارکی در خصوص بروز تقلب گسترده در انتخابات و همزمان راهپیمایی های مسالمت آمیز در اعتراض به نتایج اعلام شده وزارت کشور، رهبر جمهوری اسلامی یک هفته بعد در نماز جمعه تهران برای بار دوم بر صحت انتخابات تاکید کرد، و ضمن حمایت از محمود احمدی نژاد سایر کاندیداها و به ویزه میرحسین موسوی را تهدید کرد که در صورت ادامه اعتراض خود و هوادارانش به نتیجه انتخابات باید مسئولیت کشته شدن افراد در اعتراضات خیابانی را بپذیرد.
پیشنهاد روز شنبه مهدی کروبی به صراحت به تائید های مکرر و پیش دستانه رهبر جمهوری اسلامی در مورد صحت انتخابات اشاره دارد. کروبی در نامه خود اعضای شورای نگهبان را خطاب قرار داده و نوشته: "برای آخرین بار سخنی مشفقانه و دوستانه با شما می گویم و امیدوارم خارج از حب و بغض ها و در جهت منافع ملی و حاکمیت نظام توجه لازم را به آن مبذول کنید."
کروبی: نتایج انتخابات "مضحک" بود
مهدی کروبی با اشاره به نامه قبلی خود به شورای نگهبان تاکید کرده که "تنها راه اعاده اعتماد از دست رفته مردم نسبت به حق آنان در تعین سرنوشت شان ابطال انتخاباتی است" و افزوده: "متاسفم که بگویم عملکرد شورای نگهبان در دو دهه گذشته جایگاه این نهاد حقوقی را بشدت نزد افکار عمومی تنزل داده است."
کروبی در ادامه این نامه با انتقاد از نقش و عملکرد شورای نگهبان در انتخابات های برگزار شده در دو دهه اخیر، نوشته "در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری در حالی که رئیس جمهور وقت، وزرا و مقامات دولتی از یکسو بدنبال کاندیدای مورد نظر خود بودند و شورای نگهبان و بخشی از نیروهای نظامی و شبه نظامی از سوی دیگر برای کاندیدای دیگر بی تابی می کردند به عرصه انتخابات وارد شدم. با وجود آنكه نظر سازی ها شرائط دیگری را پیش بینی می كردند در 12 استان كشور پیشتاز شدم، ولی بدنبال خواب معروف یکساعته اینجانب بعد از نماز صبح سرنوشت انتخابات با معجزه سخنگوی وقت شورای نگهبان آقای الهام به ناگاه تغییر كرد و در حالیکه سایت رسمی وزارت کشور از پیش تازی من خبر می داد با اختلاف چند صد هزار رای، کاندیدای مورد نظر آن شورا به جای اینجانب به مرحله دوم راه یافت و جالب آنکه آن انتخابات بلافاصله از سوی آن شورا تایید گردید."
وی انتخابات مجلس هشتم را غم انگیزترین انتخابات مجلس توصیف کرده و آورده: "در این انتخابات رد صلاحیت با عدم احراز صلاحیت و با حذف گسترده و محرومیت تعداد بیشماری از ثبت نام کنندگان همراه شد. نكته حائز اهمیت اینکه تعداد قابل توجهی از افرادی که در انتخابات دوره هفتم تائید صلاحیت شده بودند در انتخابات دوره هشتم رد صلاحیت شدند، بطوری که می توان ادعا کرد که در آن انتخابات محرومیت بی سابقه ای در حق انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان در طول عمر قانونگذاری در ایران صورت پذیرفت."
وی در مورد انتخابات اخیر نیز تاکید کرده که "ما پیش از این انتخابات بر این باور بودیم که حضور پر شور مردم می تواند تخلفات احتمالی گروه های خودسر را تحت شعاع قرار دهد، غافل از این واقعیت که این انتخابات به نوعی مهندسی شده که حضور مردم تنها به متزله شرکت در نمایشی از پیش طراحی شده است."
کروبی خطاب به اعضای شورای نگهبان نتایج اعلام شده انتخابات اخیر را "مضحک" نامیده و نوشته: "کسانی که با صراحت اندیشه امام مبنی بر میزان رای ملت است را در سال های گذشته به چالش کشیده اند و رای مردم را تنها زینت بخش حکومت تفسیر كردند، انتخاباتی رقم زدند که بر اساس آن برای هر کاندیدا سهمیه ای از این رای تعیین شده بود. از این رو منظور کردن 24 میلیون از آرای ملت قبل از شمارش توسط سایت های نزدیک به دولت و روزنامه های دولتی پیش بینی و صبح شنبه در روزنامه ی دولتی تیتر زده شد. نتایج مضحک اعلام شده آنچنان شوکی به جامعه وارد ساخت که اعتماد آنان نسبت به نظام بطور جدی زیر سوال رفت."
وی در ادامه تاکید کرده که "انتظار اینجانب از شورای محترم نگهبان این است که برای حفظ جایگاه رفیع قانونی خود در قانون اساسی، انتخاباتی را که تخلفات و تقلب در آن بر همگان مشهود است باطل اعلام نماید."
مهدی کروبی در عین حال خطاب به شورای نگهبان اظهار داشته "اگر این شورا با اتکا به نظر رهبری، مبنی بر عدم بطلان که آن را بدعت و به مصلحت نظام نمی داند و قصد به تایید انتخابات دارد، حداقل به لحاظ حقوقی و حسب وظیفه شرعی و قانونی این انتظار می رود که مانند انتخابات مجلس سوم عمل نمایید."
در انتخابات مجلس سوم به دنبال اختلاف پیرامون انتخابات مجلس سوم میان شورای نگهبان و وزارت كشور، آیت الله خمینی نماینده ای جهت بررسی موضوع تعین كرد و هنگامی كه نظر نماینده رهبر وقت بر صحت انتخابات قرار گرفت، شورای نگهبان در نامه خود با استناد به نظر آیت الله خمینی و واگذار کردن بار مسئولیت بر دوش وی انتخابات را تایید کرد.
وی با اشاره به این رویداد تاریخی به شورای نگهبان پیشنهاد کرد که "اینبار شما نیز با استناد به نظر رهبری و واگذاری بار مسئولیت آن به رهبری به حسب مصلحت انتخابات را تایید کنید و نگذارید جایگاه شورای نگهبان نزد افکار عمومی بیش از این تنزل پیدا کند."
مهدی کروبی در ادامه نامه اش به شورای نگهبان نوشته "اینجانب با توجه به شرایط موجود کشور و حساسیت مردم از شما می خواهم به نگارش مجدد مظفر با (ز) رئی اقدام نکنید زیرا در دوم خرداد 1376 و بیست و دوم خرداد 1388 حضور بی نظیر مردم حاوی پیام مهمی بود که عدم توجه به متن پیام بیست و دوم خرداد و تلاش در جهت تغییر آن ممکن است عواقب جبران ناپذیر و نگران کننده ای برای نظام بدنبال داشته باشد."
او تاکید کرده که "نمی توان حضور میلیون ها معترض که بصورت مدنی و مسالمت آمیز اعتراض خود را بیان داشتند نادیده گرفت ویا با بكارگیری تعابیر ناپسندی از قبیل خس و خاشاک، اراذل و اوباش، شورشیان، اغتشاش گران و آشوبگران ملتی را در مقابل نظام قرار داد. حتما واقفید بكارگیری این عبارات بهانه ای بدست گروه های خودسر و لباس شخصی های بی مسئولیت داده تا با توسل به زشت ترین الفاظ و وحشیانه ترین رفتار که قلم از بیان آن عاجز است به مقابله با مردم در جهت سرکوبی آنان بپردازند."
انتقاد آیت الله جوادی آملی از یک دستی قوا
در واکنشی دیگر، آیت الله جوادی املی نیز در خطبه های نماز جمعه قم با کافی ندانستن قانون برای حل مشکلات، "جدا بودن مجری قانون از داور و نیز فقیه باتقوا و قانوندان را راه خروج از بحران پیچیده کنونی کشور دانست."
جوادی آملی که از مراجع بلند پایه قم به شمار می رود با اشاره به دیدارگروههای مختلف در روزهای اخیر با وی، "بخشی از اختلافات فعلی را مصداق عذاب الهی دانست و گفت که در صورت بیراهه رفتن، جامعه دچار آن میشود و تنها راهحل آن، انابه است، نه قانون."
وی در نماز جمعه قم همچنین گفت که "گاه همین قانون منشأ اختلاف است. اگر این اختلاف باشد، جز با ناله شب و روز و دعا حل نمیشود."
در حالی که رهبر جمهوری اسلامی در نماز جمعه هفته قبل ضمن تهدید تلویحی کاندیداهای معترض انتخابات ریاست جمهوری به آنها توصیه کرد که به جای برگزاری تجمع و راهپیمایی اعتراضات قانونی خود را از طریق قانونی پیگیری کنند، آیت الله جوادی آملی در خطبه های نماز جمعه این هفته قم بدون نام بردن از کسی گفت: "حالا گفتهاند فصلالخطاب قانون است، بسیار خوب، اما قبل از اسلام کشورهای متمدن تفکیک قوا داشتند، مال این قرن و آن قرن نیست. الان هم کشورهای اسلامی و غیراسلامی دارند. معلوم میشود این جزو فطرت و بنای عقلاست."
وی در مورد تفکیک قوا گفت: "معنای تفکیک قوا این است که یک عده قانون وضع میکنند، یک عده اجرا میکنند، سومی میبیند آیا قانون درست اجرا شد یا نه؟ تفکیک قوای مملکت به سه قوه مقننه و مجریه و قضائیه این است."
آیت الله جوادی آملی با انتقاد از یکی شدن همه قوا در کشور گفت "این که کسی خودش قانون وضع کند و خودش اجرا کند و خودش قاضی باشد، مشکل دارد."
وی همچنین گفت "حالا ما گفتهایم فصلالخطاب قانون است. اما همان که دارد اجرا میکند، میگوید کار من مطابق قانون است. تطبیق قانون بر کار او به دست اوست، اندراج کار او تحت قانون هم به دست اوست و این مشکلآفرین است."
وی همچنین گفت که "کسانی که با آن مصاحبه سی سال قبل که برخی روزنامهها آن را چاپ کردند، آشنایند، میدانند همین حرفها سی سال قبل گفته شد. وقتی مجلس خبرگان قانون اساسی اصل ولایت فقیه را تنظیم کرد، یک مصاحبهای کردند. در آن مصاحبه مبسوط این سخن مطرح شد که درست است قانون بخشی از مشکل را حل میکند، اما قانونشناس عادل، مجری قانون که ولیفقیه است، موجب ناامیدی بیگانه است."
وی افزود: "وقتی یک رهبر آگاه باشد، یک علوی منش باشد، قانونشناس و قانوندان و مجری قانون باشد، داشتن یک فقیه جامعالشرایط موجب یأس بیگانه است. اینجاست که خدا میفرماید: الیوم یئس الذین کفروا من دینکم. یأس کفار یک قرآنشناس، مجری قرآن و قرآندان میخواهد. وقتی علی روی کار آمد، فرمود، دیگر راه برای نفوذ بیگانه بسته است."
امام جمعه قم همچنین تاکید کرد "اگر اختلافی پیش آمد، اینجا باید سالم بماند. همه اشخاص، همه مکانها، همه منابر و تریبونهای دیگر را نمیشود آلوده کرد به این سمت و آن سمت... ببینیم آیا همان کسی که داور است، همان مجری است یا نه؟ اینها را باید حل کنیم."
نطق نماینده تبریز هم با واکنش حامیان دولت ناتمام ماند
نمایندگان اصلاح طلب اجازه صحبت ندارند
یاسمین منطقی
روز گذشته حامیان احمدی نژاد در مجلس با برهم زدن نطق مسعود پزشکیان برای دومین بار در روزهای اخیر از نطق نمایندگان اصلاح طلب در مجلس جلوگیری کرده و مجلس را به تنش کشاندند.
مسعود پزشکیان نماینده تبریز در مجلس هشتم یک شنبه طی نطقی در جلسه علنی نسبت به عملکرد صدا و سیما و نیروهای نظامی و امنیتی در روزهای اخیر انتقاد کرد و گفت: "صدا و سیما باید انصاف را رعایت کند، سیستم های نظامی و امنیتی باید انصاف را مراعات کنند و ما حق نداریم خلاف قانون برخورد کنیم. ما حق نداریم برخلاف قانون با انسانها برخورد کنیم مردم سهوا و یا عمدا هم که خطا کرده باشند باید گذشت کرد."
اگرچه نطق پزشکیان به دلیل استناد مکرر به سخنان امام علی و آیت الله بهشتی، نمایندگان اصولگرا را در دقایق ابتدایی وادار به سکوت کرده بود، اما پس از انتقاد وی از برخوردهای صورت گرفته با مردم در روزهای پس از انتخابات با پرخاش شدید حامیان احمدی نژاد در مجلس مواجه شد.
مسعوذد پزشکیان در نطق خود با تسلیت شهادت شهید بهشتی و 72 تن از یاران وی، با تاكید بر قانونمداری گفت: "شهید بهشتی فرمودند من برخورد تلخ صادقانه را بر شیرینی برخورد منافقانه ترجیح میدهم... در جامعهای كه ما زندگی میكنیم راحت به هر كسی دلمان بخواهد تهمت میزنیم و افتراء میبندیم بدون آن كه به دادگاه رفته باشیم و بعد آبروی افراد را میریزیم و عنوان میكنیم همه چیز را باید درست و قانونی ببینیم."
مسعود پزشکیان در ادامه گفت "اگر ما راه علی را برویم حرف علی را گوش دهیم و با دوست و دشمن خود، با انصاف برخورد كنیم یقینا تمام غائلهها خواهد خوابید و تمام مشكلات حذف میشود. ولی وقتی جانب یكی را بگیریم و فقط یك صدا را بلند كنیم و اجازه ندهیم دیگران حرف بزنند هر كسی حرفی زد به او انگ بچسبانیم، آن زمان معلوم است چه اتفاقی رخ میدهد. باید انصاف را مراعات كنیم."
وی با اعتراض به برخورد های اخیر با منتقدان دولت اظهار داشت: "صدا و سیما باید انصاف را رعایت کند، سیستم های نظامی و امنیتی باید انصاف را مراعات کنند و ما حق نداریم خلاف قانون برخورد کنیم. ما حق نداریم برخلاف قانون با انسانها برخورد کنیم مردم سهوا و یا عمدا هم که خطا کرده باشند باید گذشت کرد."
وی رعایت انصاف از سوی نیروهای نظامی و امنیتی در برخورد با مردم را "پیام امام علی دانست" و تصریح کرد: "ملت ایران بدانید این پیام علی است. خودتان قضاوت کنید که ما علی گونه رفتار میکنیم یا تنها به تفکر حزب و گروهمان میاندیشیم."
بنابر گزارش پارلمان نیوز ارگان اینترنتی فراکسیون اقلیت مجلس، در این لحظه فریادهای مخالفت نمایندگان حامی احمدی نژاد بلند شد و پزشکیان در واکنش به این اعتراض گفت: "اگر برای رهبر احترام قائلید، بگذارید حرفم تمام شود." اما فریادهای "دو –دو" (به نشانه مخالفت) نمایندگان حامی دولت همچنان ادامه داشت که پزشکیان گفت "این امتحانی است که خداوند بر اساس آن بین ما و شما در آخرت قضاوت خواهد کرد و نه اینکه بلند شویم و هرچه می خواهیم بگوییم و هر که خواست حرف بزند 2-2 یا 4-4 بگوییم." و با پایان این جمله تریبون مجلس را ترك كرد.
مهدی کوچک زاده از حامیان احمدی نژاد در مجلس و یکی از کسانی که مانع از نطق مسعود پزشکیان شدند در حین بازگشت پژشکیان از تریبون به نطق ناتمام وی را "حرف حقی که مقصود آن باطل است" نامید و احمدی بیغش دیگر هواخواه احمدی نژاد نیز فریادی اعتراض آمیز و کلمات نامفهومی را متوجه پزشکیان کرد که با بیاعتنایی نماینده تبریز مواجه شد.
بنابر همین گزارش بعد از پایان نطق پزشکیان، اعضای فراکسیون خط امام (اقلیت مجلس) با مراجعه به صندلی پزشکیان از او تقدیر و تشکر کردند اما تعدادی از نمایندگان حامی احمدی نژاد از جمله غلامعلی حداد عادل در انتقاد به کلام پزشکیان با جمع شدن به دور وی به بحث با این نماینده اصلاح طلب پرداختند.
محمد رضا باهنر که روز یک شنبه ریاست مجلس را بر عهده داشت گفت: "نمایندگان تحمل صحبت یکدیگر را داشته باشند. صحبت ها دوستانه است اما نظم عمومی مجلس به هم خورده است."
این دومین بار طی یک هفته گذشته است که حامیان احمدی نژاد در مجلس مانع از نطق نمایندگان اصلاح طلب می شوند.
چند روز پیش وقتی قدرت الله علیخانی نماینده قزوین قصد داشت در دفاع از میر حسین موسوی نطق کند با اعتراض و حملات حامیان احمدی نژاد به ویژه روح الله حسینیان مواجه شد.
علیخانی در نطق خود ادعای برخی مقامات کشور در مورد برنامه اصلاح طلبان برای انجام انقلاب مخملی را "مزحرفات" توصیف کرد. وی همچنین به صراحت جمله ای از آیت الله خمینی را در دفاع از میر حسین موسوی نقل کرد و گفت "امام فرمودند آقای موسوی کسانی که در مقابل شما ایستاده اند حتی از اداره یک نانوایی هم عاجزند."
چه کسی تحت فشار است، رهبری یا موسوی
هوشنگ آگاه
ظواهر امر حاکیست آیت الله خامنه ای دست بالا را دارد. همه ی امکانات در خدمت اوست و احمدی نژاد بزودی دهمین رئیس جمهوری ایران می شود و رهبری کماکان قدرت مطلقه باقی خواهد ماند.
چه کسی از میر حسین انتظار داشت تا این حد ایستادگی کند و در قول و قرارش برای صیانت از آرای مردم پای بفشارد؟ چه کسی باور داشت مردی که بیست سال از صحنه ی علنی فعالیت سیاسی در ایران کنار بود چنین با سرعت هیجان سیاسی بیافریند و جوانان داخل و خارج کشور را یک دل و یک زبان، همراه نسل انقلاب، در یک اردو به اعتراض به وضع موجود بکشاند؟
موسوی اگر هیچ کاری هم از این به بعد نکند در همین حد که ماهیت رژیم را به دنیا و از همه مهمتر به طرفداران اسلام ناب محمدی شناساند و روحانیت مدعی دفاع از اسلام را به سکوت و تردید واداشت، کاری کارستان کرده است. مسیر وقایع سه هفته ی اخیر طوری بود که موسوی را خواه ناخواه به سمتی کشاند که رهبری بلامنازع جمهوری اسلامی را به مبارزه طلبید و این چالش رمز پیروزی او بود. اینک این موسوی است که برنده ی میدان است. اگر او همانگونه که حکومت ادعا می کند بازنده ی انتخابات است، چرا تمام وابستگان حکومت به تلاشی واداشته شده اند تا از او بخواهند نتایج انتخابات را تائید کند. این یک "درخواست" نیست، یک "استغاثه" است!
از یک سو، موسوی در رادیو تلویزیون دولتی متهم می شود مسئول خونریزی هائی ست که بعد از انتخابات در ایران رخ داده است و کیهان و رسالت، دو رسانه ی پرونده ساز رژیم همچنان موسوی را به کشانیدنش به محکمه تهدید می کنند و برای دادن اعتماد به نفس به طرفداران رژیم، بر طبل پیروزی می کوبند و سعی دارند اوضاع را عادی جلوه دهند؛ از سوی دیگر، حکومت به ناگزیر، گروهی از به اصطلاح عقلای خود را وا می دارد تا میر حسین (ودر کنارش کروبی) را به کمیته ی ویژه ای به کشانند که ظاهراٌ قرارست بخشی از" آرای ریخته شده در صندوق" را بازشماری کند.
اگر به راستی کار تمام شده بود و رژیم مشکلی نداشت، دیگر ضرورتی نبود که از موسوی به اصطلاح شکست خورده در انتخابات چنین درخواستی شود. خواهشی که تاکنون با وضوح تمام از سوی موسوی رد شده و او چون همیشه مردانه و استوار بر ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد پای فشرده است. کروبی نیز تاکنون چنین مسیری را پیموده و مصاحبه ی اخیر سخنگویش نیز مشروط است و تقریباٌ موکول به محال. این درست است که حکومت ارتباطات موسوی را قطع کرده و به نوعی او را در حصر خانگی قرار داده است اما در واقع آنکه دربند کشیده شده، آیت الله خامنه ای است که چنین درمانده به لطائف الحیل در تقلاست و درانتظار پاسخی مثبت از میر حسین؛ مردی که بر خلاف رهبر از حمایت عمومی برخوردارست.
واقعیت این است که مشروعیت سیاسی و مذهبی نظام و قدرت ولایت فقیه بیش از آنکه در خارج از مرزها زیر سئوال رفته باشد، اکنون در تمامی پهنه ی ایران زمین و بخصوص در تهران و قم با سرعت زیاد در حال اضمحلال است و "عدالت" و "تدبیر و تدبر" آیت الله خامنه ای نیز همراه با مشروعیت سیاسی رژیم زیر سئوال است. در این شرایط بسیار دشوار، آیت الله خامنه ای به اصطلاح " برنده " ناگزیرست به هر شکل ممکن از مصیبتی که با رای مردم گریبانش را گرفته راه خلاصی به جوید. ایشان مجبور شده اند که حتی از هاشمی رفسنجانی نیز برای برون رفت از این بحران بزرگ استمالت جویند. روحانیت قم نیز که تا به حال سپر بلای حکومت اسلامی بود، اینک با مشکل مشروعیت مذهبی روبرو شده است که بقایش را تهدید می کند. سقوط مشروعیت رژیم که در حوادث بعد از تقلب در انتخابات و همزمان با اعلام پیروزی احمدی نژاد رخ داده، روحانیت قم را به این موضع کشانده است که به جای همدردی با آیت الله از او بخواهد راهی برای جمع آوری بقیه آبروی روحانیت بیابد و این معضل را سریع تر فیصله دهد. به همین دلیل است که آیات عظام بسیار محافظه کار قم نیز مرتباٌ به شورای نگهبان و در واقع به رهبری نصیحت می کنند که راه انصاف برگزیند و موضوع را به صورتی " آبرومندانه " فیصله دهد، "آتش را زیر خاکستر باقی نگذارد" و "بقایای تردید را هر چه سریع تر از اذهان مردم برطرف کند".
آیت الله خامنه ای و اتاق فکرش که برادران لاریجانی در آن به شدت فعال و برنامه ریز هستند، همراه با ولایتی که در بیت ایشان بیتوته کرده و از کشتار فرقه امریکائی دیویدیان برای رهبر یادداشت خطبه نماز جمعه فراهم می کند، اینک به خوبی می دانند با این رئیس جمهوری که از صندوق شعبده بازی انتخابات 22 خرداد بیرون آورده اند دیگر نمیتوان از مواضع ایران در جهان دفاع کرد و برای حکومت های منطقه خط و نشان کشید. آن ها به خوبی آگاهند که جهان غرب به ویژه آمریکا، از این پس اعتبار چندانی برای حکومت ایران قایل نیست و در مذاکرات با تهران، به ایران کمترین امتیازی نمی دهد. آشکار است که ازین پس حلقه ی محاصره ی سیاسی علیه حکومت جمهوری اسلامی تنگتر خواهد شد و رژیم ناگزیر است از ماجراجوئی هسته ای که آن را عامل بقای جکومت خود می داند دست بشوید و در پی آن مرتباٌ ناظر بر افول قدرتش در منطقه باشد.
چشمان ناظر جهان شنبه 30 خرداد - 20 ژوئن- با ناباوری مرگ معصومانه و خونبار " ندا آقا سلطان" را در خیابان باریک و کوتاه خسروی امیر آباد تهران دید وعظمت تظاهرات میلیونی مردم در خیابان ها و میدان های تهران و دیگر شهرستان های ایران را در 15 روز گذشته بارها به تماشا نشست. طبیعی است افکار عمومی جهان با تکرار این صحنه های دلخراش ومشاهده شکوه تظاهرات مردمی که به خیابان ها ریخته بودند تا پیگیر ارای نا خوانده شان باشند، دانست که دیگر از مشروعیت ادعائی "حکومت اسلامی" چیز چندانی باقی نمانده است. مشروعیتی که تا قبل از انتخابات به هر صورت کم و بیش نمودی داشت و رژیم با بهره برداری از دموکراسی مبتنی بر برگزاری 30 انتخابات در ایران به دنیا فخر می فروخت، اینک در دو هفته بعد از انتخابات آن مشروعیت نسبی مثل برف آب شده است.
بازنده ی حوادث اخیر، آیت الله خانه ای و رژیم است که علیرغم تظاهر به پیروزی، به خوبی می داند حکومتی که با مردم خود چنین عمیقاٌ درگیر شده و صدای "مرگ بر دیکتاتور"ش، به "سنفونی شب های ایران" تبدیل شده است و مدیریت امورش به دست کوتوله هاست و نظامیانش به تجارت و چپاول ثروت ملی مشغولند و طشت رسوائی اش به زمین افتاده است، باید فکری اساسی به حال خود کند. رهبری حکومت قطعا آگاه است که این عمیق ترین بحرانی است که جمهوری اسلامی در 30 سال حیاتش با آن روبرو شده است و در شرایطی که درجهان با مخالفت شدید غرب روبروست و مسئله هسته ایش به یک بحران جهانی تبدیل شده است، دیگر نمی تواند برای مدت طولانی روی حمایت یک خط در میان مسکو و پکن حساب کند. سابقه ی عدم تکمیل نیروگاه بوشهر از طرف روس ها و بازی مسکو با کارت ایران در برابر غرب و سوابق سلطه جوئی روس ها در ایران قاعدتاٌ این واقعیت را برای اتاق فکر خامنه ای نیز روشن کرده است که یا باید به سمت دیکتاتوری نظامی تمام عیار برود و یا به موسوی، رئیس جمهور منتخب مردم، امتیازات اساسی دهد.
موسوی که در اول خرداد در اولین مناظره تلویزیونی ریا و دروغ گوئی احمدی نژاد، نماد رسوایی حکومت را به چالش کشید، در تمامی چهل روز گذشته نشان داده است که با زیرکی یک آرشیتکت، با روح هنری یک نقاش، با صلابت یک آذربایجانی وطن پرست واعتماد به نفس یک مسلمان نیک اندیش، به هیچ وجه در اندیشه ی ویرانی نیست و اصلاح طلبی است که در مرحله ی نخست صیانت از آرای مردم را وظیفه ی اخلاقی و مذهبی خود می داند.
موسوی اگر بتواند با پشتیبانی گسترده ی ملت همچنان به مقاومت تحسین برانگیزش در برابر فشار های همه جانبه ی حاکمیت ادامه دهد، آیت الله خامنه ای را ناگزیر خواهد ساخت که در آینده ای نزدیک آرای واقعی مردم را به رسمیت شناسد و به موسوی به عنوان رئیس جمهوری دهم ایران تبریک بگوید. دیگر راه محتمل این است که رهبر زیر فشار نظامیان سوداگر، رسما حکومت نظامی اعلام کند، که به گواه تاریخ انتهای این راه نیز سقوط حکومت اسلامی خواهد بود.
کی چی شد؟
ابراهيم نبوي
e.nabavi(at)roozonline.com
در این ماه اتفاقات مهمی رخ داد که باعث شد تعدادی از شخصیت های کشور از چیزی که قبلا بودند، خواسته و ناخواسته تبدیل به چیزی بشوند که نبودند.
سید محمد خاتمی: یک فیلسوف اصلاح طلب که همه بخاطر او به موسوی رای دادند، تبدیل شد به یک فیلسوف اصلاح طلب که همه بخاطر موسوی دوستش دارند.
مهدی کروبی: یک نامزد لر شجاع که اصلاح طلب بود، تبدیل شد به رئیس دیده بان حقوق بشر و رئیس سازمان زنان ایران و پس از انتخابات در شلوغی خیابانها گم شد.
محسن رضایی: یک سردار متخصص استراتژی و کارشناس فدرالیسم که در عرض 24 ساعت تبدیل به قهرمان ملی شد و آنچنان مورد توجه قرار گرفت که یادش رفت قبل از انتخابات انصراف بدهد، در نتیجه بعد از انتخابات از قهرمانی ملی اعلام انصراف کرده و سالم به پایگاه خود بازگشت.
محمود احمدی نژاد: یک قهرمان بین المللی در عرصه خارجی و یک رئیس جمهور بدنام بی عرضه در عرصه داخلی که در عرض یک هفته تبدیل به یک جنایتکار جنگی در عرصه جهانی و یک کودتاچی بدنام بی عرضه دروغگو در عرصه داخلی شد.
اکبر هاشمی رفسنجانی: یک سوپرمن که قرار بود وارد اتاقش بشود و کت و شلوارش را دربیاورد و به نجات همه بپردازد، وی وارد اتاق شد و با گذشت سه هفته هنوز از آن خارج نشده است.
اکبر ناطق نوری: یک رئیس دفتر رهبری که از سوی یک نامزد محبوب رهبری متهم به فساد مالی شد. وی از آن تاریخ از خانه خارج شده و هنوز مراجعه نکرده است.
علی لاریجانی: شخصیت هشتم حکومت جمهوری اسلامی که به دلیل حذف نابهنگام پنج شخصیت دیگر، تبدیل به شخصیت سوم حکومت شد. وی در حالی که داشت می دوید از همه تندروها عقب ماند و به مدت یک هفته تبدیل به یک شخصیت میانه رو شد.
محمد علی ابطحی: یک شخصیت روحانی اینترنتی دوست داشتنی میانه رو و معتدل که به دلیل انقلابیگری دیگران دستگیر و از صحنه مبارزات دیلیت شد.
عطاء الله مهاجرانی: راست ترین نیروی اپوزیسیون در طول تاریخ که قرار بود چپ ترین نیروی پوزیسیون بعدی بشود، ولی در اثر یک تصادف نابهنگام تبدیل به رهبر معترضین شد.
شیرین عبادی: مهم ترین شخصیت بین المللی ایرانی که اخیرا متوجه شده است انتخاباتی در ایران صورت گرفته است.
محسن مخملباف: یک فیلمساز معتبر بین المللی که بیست سال از سیاست جدا شد و از ده روز قبل، روزی یک سال عقب ماندگی اش را جبران می کند.
غلامحسین کرباسچی: یک شهردار اسبق که ده سال مشغول زیباسازی شهر تهران بود و بشکلی موفقیت آمیز همین پروژه زیباسازی را در مورد شیخ اصلاحات انجام داد و او را از یک کوهستان بی آب و علف تبدیل به یک چشم انداز دیدنی کرده و مجددا به همین اتهام زندانی شد.
صادق محصولی: یک وزیر میلیاردر که به دلیل عدم آشنایی با مقدمات ریاضیات حاصل جمع اعداد را قبل از انجام چهار عمل اصلی به عنوان نتیجه انتخابات اعلام کرد. او ترجیح داد به جای چهار عمل اصلی ریاضی( منها، جمع، ضرب و تقسیم) از چهار عمل اصلی فیزیکی( زدن، انداختن، سقوط و شتاب دادن) استفاده کند.
فاطمه رجبی: همسر سخنگوی دولت که تا یک ماه قبل کسانی را که به طرف صاحبش حمله می کردند گاز می گرفت، وی در ماه گذشته اصولا گاز می گیرد، دلیل خاصی هم ندارد.
میرحسین موسوی: یک نخست وزیر سابق که بیست سال نقاشی می کرد و حرف نزد، نزد، نزد، نزد، نزد، نزد، اممممما حالا که آمد حرف بزند، آی زد!!!!
سید علی خامنه ای: یک رهبر متوسط و معمولی که هیچ وقت نه خیلی چپ زده بود نه خیلی راست، نه خیلی کند رفته بود، نه خیلی تند، نه خیلی مورد توجه بود، نه خیلی مورد بی احترامی، و سرانجام تصمیم گرفت حرف آخرش را بزند، اما دستپاچه شد و آخرین حرفش را زد.
حزب الله: گروهی از آدمهایی که پیراهنشان را روی شلوارشان می انداختند و به مردم اخم می کردند، سرانجام آنان دست شان را زیر پیراهن شان بردند و اسلحه های شان را کشیدند.
مردم ایران: هفتاد میلیون نفر که سی سال بود رفته بودند توی خانه و بیرون نمی آمدند، حالا سی روز است که از خانه بیرون آمدند و دیگر توی خانه نمی روند.
چه کسی ندا را کشت؟
روزنامه سپاه: بی بی سی به اوباش پول داد و ندا را کشت.
سفیر ایران در مکزیک: سازمان سیا ندا را کشت.
خبرگزاری رسمی ایرنا: تک تیرانداز منافقین ندا را کشتند.
امام جمعه تهران: خود اغتشاشگران ندا را کشتند.
پزشک ندا: بسیجی ای که ندا را کشت دستگیر شد و کارتش موجود است.
نتیجه گیری: یک بسیجی تک تیرانداز نفوذی منافقین که دست به اغتشاش زده بود و جزو اوباش به شمار می آمد، از بی بی سی که توسط سیا اداره می شود، پول گرفت و بعد از کشتن او کارتش را به یکی از افرادی که در خیابان بودند داد و فرار کرد.
۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه
نامه دکتر علیرضا بهشتی به پدرش شهید بهشتی: پدر دیدی چه کردند؟
این متن نامه دکتر علیرضا بهشتی به پدرش شهید بهشتی است. شاید بیش از ده بار این نامه را خواندم و هربار اشک ریختم. نامه آنقدر زیبا، گویا و احساسی است که حرفی باقی نمی گذارد:بار دیگر بی توچرا هربار که هفتم تیر می رسد سفرة دل گرفته ام را نزد تو می گسترم؟ شاید چون سایة تو را همچنان بر سرم گسترده می بینم. شاید هم که چون نمی گذارند صدایم شنیده شود، بدنبال چاهی می گردم تا آهی برکشم. شاید هم که برباد رفتن میراث توست که اینچنین آتشم می زند و داغ دیرینه را تازه می کند.پدر! دیدی که چه روزهایی را شاهد بودیم که امکان بازشناسی تاریخ صدر اسلام را برایمان ممکن ساخت؟ دیدی که سکوت که شکسته شد، چگونه دل ها مملو از امید شد؟ دیدی که عطر راستی و صداقت که فضا را پر کرد، پایه های کاخ های دروغ و ریا به لرزه افتاد؟ دیدی خمودی و خموشی جای خود را به سرزندگی و نشاط داد؟ دیدی که دل هایی که سال ها با انگشتان کلیشه سازان از هم دور نگه داشته شده بود، فاصله ها را شکستند و در کنار هم نشستند؟ دیدی که نسل سومی که با انقلاب، امام، جنگ، شهادت و دینمداری قهر کرده بود، در داوری هایش به تأملی دوباره نشست و مطالباتش را در ادبیات صدر انقلاب جستجو کرد؟ دیدی که زن و مرد و پیر و جوان و روستایی و شهری، چشم امیدشان را به یار دیرینة تو دوختند و به رغم همة اما و اگرها و جوسازی ها، رایت اعتمادشان را بدست او سپردند؟اما پدر دیدی که همان کسانی که پس از شهادت تو زیر لب زمزمه کردند که بهشتی عاقبت بخیر شد و تداوم حیات او به سلطة اسلام لیبرالی می انجامید، چه کردند؟ به بهانة حراست از اسلامیت نظام، جمهوریت نظامی که تو در کنار امام و مرادت و به یاری بسیاری دیگر از همراهان دیروز و امروز معماری کرده بودی را به مذبح سلایق و علایق و داوری های شخصی بردند. خواست مردمی نجیب که با بالاترین درجات آگاهی، حق به سرقت بردة خود را مطالبه می کردند را آشوب طلبی نامیدند، خوننشان را بر قداره بندان خود مباح ساختند، و به نام دین، دینداران را بی دین نامیدند، مذبوحانه به دنبال سرانگشتان بیگانه گشتند و یافته و نایافته، سکوت تلخ، بلند و رسای حق خواهان را با شادکامی دشمنان قسم خوردة انقلاب همانند کردند تا مجوزی برای مشروعیت بخشی به کودتاگران دست و پا کنند.یاد روزهای سختی می افتم که در مقابل هجمة ناجوانمردانة زبان های پلشت سکوت کردی و افتراها و دشنام ها را از دوستان دیروز و دشمنان آن روز و امروز صبورانه شنیدی و دم فروبستی. تو قربانی التقاط و تحجر شدی: التقاط تو را ترور شخصیت کرد، تحجر در مقابل رضایتمندانه سکوت کرد، و آنگاه بود که فاجعة هفتم تیر به آسانی اتفاق افتاد. این بار اما، روایتی معکوس در کار است: تحجر، اندیشه هایت را بر نمی تابد و تجلی سبز آن را تحمل نمی کند، التقاط شادمانه برحق بودن خود را اثبات می کند، و این تویی که یکبار دیگر به قربانگاه فرستاده می شوی. بگذار که این بار سخنم را با شعری از شفیعی کدکنی به پایان برسانم:تو در نماز عشق چه خواندی که سالهاستبالای دار رفتی و این شحنه های پیراز مرده ات هنوز پرهیز می کنند......خاکستر تو راباد سحرگانهرجا که بردمردی زخاک روییدسید علیرضا حسینی بهشتی هفتم تیرماه 1388
۱۳۸۸ تیر ۴, پنجشنبه
پیام رسمی میر حسین موسوی به ایرانیان خارج از کشور
پاسخ مثبت فرهنگستان زﺑﺎن ﺑﻪ اعتصاب عمومی
تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۳۸۸
جمعی از کارکنان فرهنگستان زبان و ادب فارسی سهشنبه دوم تیر ماه با اعتصاب عمومی معترضان به نتایج انتخابات همراه شدند.
بنا به گزارشهای رسیده به زمانه، نیمی از پژوهشگران این فرهنگستان با حاضر نشدن در محل کار خود به فراخوان اعتصاب عمومی پاسخ مثبت گفتند.در فراخوانی که هفته گذشته،از طریق ایمیل و شبکه های ارتباطی اینترنتی منتشر شد، از مردم درخواست شده بود در اعتراض به نتایج شمارش آرای انتخابات ریاست جمهوری دوم تیرماه اعتصاب کنند.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی زیر نظر غلامعلی حداد عادل، نماینده اصولگرای مجلس اداره میشود.
از کردستان نیز خبر رسیده که در پی فراخوان سازمان حقوق بشر کردستان، کانون نویسندگان، فعالان دانشجویی و گروهی از فعالان سیاسی کردستان، حدود 40 درصد مغازه ها و پاساژهای سنندج در روز سه شنبه بسته بودند.
نیمی از پژوهشگران فرهنگستان زبان و ادب فارسی با حاضر نشدن در محل کار خود به فراخوان اعتصاب عمومی پاسخ مثبت گفتند.
سازمان حقوق بشر کردستان طی بیانیهای از مردم کردستان درخواست کرده بود که با مشارکت در اعتصاب عمومی در کردستان، همبستگی و حمایت خود را از هممیهنانشان در شهرهای مختلف ایران اعلام کنند.
در این بیانیه از شهروندان کرد دعوت شده بود: «همصدا با مردم ایران علیه نقض فاحش حقوق بشر، بازداشتها، توقیف روزنامهها، فیلترینگ سایتها و کشتارهای اخیر که چند شهروند کرد نیز از جمله قربانیان آن بودهاند، اعتراض کنند.»
فعالان مدنی کردستان میگویند که در سقز نیز نزدیک به 90 درصد بازار این شهر در روز دوم تیرماه تعطیل بود.
شهرهای مختلف ایران در دو هفته اخیر درگیر اعتراضات گسترده به نتایج شمارش آرای انتخابات ریاست جمهوری بوده است.
آیتالله منتظری: از مردم عذرخواهی کنید
آیتالله حسینعلی منتظری از مسئولان خواست نسبت به «اشتباهات انجام شده در رویدادهای اخیر»، از مردم عذرخواهی کنند.
این مرجع تقلید گفتهاست که از برخوردها و رفتارهای چند روز گذشته، «در برابر مردم احساس شرمندگی میکند.»
وی در پیامی که خطاب به ملت ایران صادر شده گفت: «اسلام و سیره نبوی و منش علوی با رفتار حاکمان فعلی تفاوتی آشکار دارد.»
آیتالله منتظری همچنین به مسئولان سفارش کردهاست که «با برخوردهای تند و غیر عقلایی بیش از این موجب بیاعتمادی و جدایی مردم از نظام نشوند و با دست برداشتن از لجاجت و اظهارات و عقاید اشتباه، بین خود و مردم تفرقه ایجاد نکنند.»
آیتالله منتظری وی «راه انداختن» مأموران لباس شخصی را تداعی کننده خاطره چماقداران شاه دانسته و به قرار دادن نیروهای نظامی و انتظامی در برابر مردم اعتراض کرده است
به اعتقاد این مرجع تقلید «این برخوردها و سیاستها که زیر لوای حاکمیت دینی انجام میشود، موجب بدبینی اقشار وسیعی از مردم به اصل اسلام و حاکمیت دینی خواهد شد و زحمات علمای اسلام را از بین خواهد برد.»
وی «راه انداختن» مأموران لباس شخصی را تداعی کننده خاطره «چماقداران شاه» دانسته و به قرار دادن نیروهای نظامی و انتظامی در برابر مردم اعتراض کردهاست.
این بیانیه همچنین به انحصاری کردن امکانات رسانهای و دستگیریهای روزهای اخیر انتقاد کردهاست.
در پی اعتراضات به نتایج انتخابات ریاستجمهوری بیش از هزار نفر از فعالان سیاسی، دانشجویان، روزنامهنگاران و شهروندان عادی بازداشت شدهاند.
در پیام آیتالله منتظری آمدهاست: «اینکه عدهای نسبت به حکومت خودی بوده و بتوانند دست به هر جنایتی بزنند، به خوابگاه دانشجویان حمله کرده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و از طبقه بالا به پایین پرتاب کنند، قتلهای زنجیرهای را انجام دهند و فرهیختگان این ملت را وحشیانه ترور کنند و از مجازات مصون باشند، با هیچ دین و آئینی سازگار نیست.»
وی با ابراز همدردی با خانوادههای کشتهشدگان اخیر، به مردم توصیه کرده «در کمال متانت و آرامش و با آگاهی کامل خواستههای منطقی و برحقشان را پیگیری کنند.»
در ناآرامیهای اخیر ایران دست کم ۲۰ نفر از شهروندان کشتهشدهاند. سیانان تعداد جانباختگان را تا ۱۵۰ نفر ذکر کردهاست.
منتظری: تهران به پادگان بزرگ تبدیل شده است
11:00GMT—7:00AM/EST
واشنگتن، 25 ژوئن (تلویزیون واشنگتن)—آیت الله حسینعلی منتظری، قائم مقام معزول آیت الله خمینی، سوم تیر ماه با انتشار بیانه ای نسبت به خشونت های حکومت جمهوری اسلامی ایران در برخورد با معترضین به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم، به شدت اعتراض کرد. وی با اظهار تأسف و ناراحتی از برخوردها و رفتارهای چند روز گذشته گفت: «در برابر مردم، احساس شرمندگی مینمايم و صراحتا اعلام میدارم که اسلام عزيز، سيره نبوی و منش علوی با رفتار حاکمان فعلی تفاوتی آشکار دارد.»
به گزارش سایت گویا نیوز، وی در این بیانیه با اشاره به شرکت مردم در انتخابات 22 خرداد، خطاب به مردم ایران نوشت: «يک بار ديگر همچون گذشته های پر افتخارتان در صحنه سياسی و اجتماعی کشور، رشادت و بلوغ فکری خويش را به اثبات رسانديد و برای احقاق حقوق از دست رفته خود، صبورانه سختی ها را تحمل نموديد. ولی مسئولين امور با آن که به يقين میدانند که همه منصب و مقامشان ثمره جانفشانی ها و از خود گذشتگی های شما ملت عزيز و بزرگوار است، با کمال تأسف در برابر خواسته به حق شما مردم عزيز روشهائی اتخاذ نموده و به اعمالی دست زدند که در باور هيچ انسان منصفی نمی گنجد.»
وی در بیانیه خود از رویارو قرار دادن نیروهای انتظامی با مردم در خیابان ها نیز انتقاد کرد و گفت: «در کشور و نظامی که به اسلاميت و شيعه بودن خويش میبالد چگونه در منظر و مرآی جهانيان و پس از گذشت فقط سی سال از پيروزی انقلاب و در حالی که هنوز توده های مردم صحنه های پايانی رژيم گذشته را به ياد دارند، تهران و برخی شهرهای بزرگ ديگر را به يک پادگان بزرگ تبديل کرده اند و با سياستهای غلط خود برادران نظامی و انتظامی را در مقابل مردم قرار داده اند و با راه انداختن مأموران لباس شخصی که خاطره چماقداران شاه را در اذهان تداعی میکند، ناجوانمردانه به جان جوانان و مردان و زنان اين مرز و بوم تاخته و آنها را به خاک و خون میکشند؟»
منتظری به بسته شدن فضای اطلاع رسانی نیز اعتراض کرد و نوشت: «با انحصاری نمودن تمامی امکانات رسانه ای و تبليغاتی، روشنفکران و فرهيختگان و دانشجويان که همگی چشم و چراغ و فرزندان اين ملت اند را وابسته به اجانب میخوانند و هر روز به بهانه ای واهی آنها را دستگير و زندانی مینمايند. اينان سرمايه های اين مملکت اند. چرا آمار فرار مغزها از کشور تا اين ميزان بالاست ؟»
وی اعمال و رفتار حاکمان جمهوری اسلامی ایران را بر خلاف دستورات اسلام خواند و گفت: «اينکه عده ای نسبت به حکومت خودی بوده و بتوانند دست به هر جنايتی بزنند، به خوابگاه دانشجويان حمله نموده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و از طبقه بالا به پايين پرتاب کنند، قتل های زنجيره ای را انجام دهند و فرهيختگان اين ملت را وحشيانه ترور نمايند و از مجازات مصون باشند، با هيچ دين و آئينی سازگار نيست.»
منتظری همچنین در باره کشته شدگان روزهای اخیر نوشت: «اينجانب برای کليه شهدا مخصوصا شهيدان چند روز گذشته علو درجات ، و برای بازماندگان غمديده آنان صبر جميل و اجر جزيل از خداوند متعال خواهانم.»
منتظری در این بیانیه همچنین خطاب به آنچه «مسئولين و سردمداران حکومتی» خواند، به آنها توصیه کرد که با برخوردهای «تند و غير عقلائی» بيش از اين موجب «بی اعتمادی ملت به آنان و جدائی مردم از نظام» نگردند. منتظری خواهان عذر خواهی مسئولین جمهوری اسلامی از مردم شد و گفت که آنها باید با دست برداشتن از« لجاجت، اظهارات و عقايد اشتباه و تنگ نظری» بين خود و مردم تفرقه ايجاد نکنند.
وی خواستارتشکيل هیأتی بی طرف و دارای اختيارات تام برای به«سرانجام رساندن قابل قبول» انتخابات شد و تاکید کرد:«اگر مردم شريف» امروز «خواسته های به حق» خود را در «اجتماعات آرام» مطرح نکنند و سرکوب شوند، عقده هايی شکل خواهد گرفت که ممکن است بنيان هر حکومتی را هر چند مقتدر باشد برکند.
در همین حال سایت دفتر آیت الله منتظری که بیانه های وی را منتشر می کرد از روز گذشته در خارج از ایران قابل دسترس نیست.
خبرنامه امیرکبیر:
دانشجویان با خواندن سرود یار دبستانی و به گرامیداشت دانشجویان زندانی و شهدای کشتار اخیر و درود به یکی از دانشجویان دانشگاه آزاد بندر عباس که روز سه شنبه هفته پیش به شهادت رسید، یک دقیقه سکوت کردند.
سپس طی گزارش مشروح رامین یزدان پناه، دانشجوی مهندسی مکانیک این دانشگاه به تحلیل تخلفات عدیده انجام شده، قبل و بعد از انتخابات پرداخت و سپس تعدادی از دانشجویان بسیجی با سعی در ایجاد اخلال در نظم مراسم داشتند که با هو کردن شدید دانشجویان حاضر روبه رو شدند.
پس از قرائت بیانیه ای که در ادامه آمده است، دانشجویان با سر دادن شعارهایی انزجار خود را نسبت به کشتار مردم اعلام نمودند.
در پایان جلسه دکتر رئوفی مدیر گروه علوم اجتماعی دانشگاه و رئیس ستاد آقای کروبی در استان طی سخنان شان نسبت به تخلفات انتخاباتی گسترده در استان اعتراض نموده و خواهان ابطال انتخابات و پیگیری مستمر مردم و دانشجویان تا نیل به حقوق خویش شد.
لازم به ذکر است این تجمع در شرایط سخت هوای گرم با حضور گسترده دانشجویان برگزار شد.
دانشجویان متحصن بیانیه ای نیز منتشر کردند که متن آن به شرح زیر است:
بیانیه ی جمعی از دانشجویان دانشگاه هرمزگان پیرامون تحولات اخیر
سه دهه پیش، توده های انسانی با نثار هزاران کشته در مسیری گام نهادند که در افق های آن استقلال، آزادی و اسلام توام با جمهوری چراغ راه شان بود. اما امروز شاهد آنیم که نه تنها طبقه ای اجتماعی در حال جمهوری زدایی از آرمان های مردم است، که از استقلال نیز جز وابستگی های یک جانبه به چین و روسیه چیزی عایدمان نشده … آزادی پیشکش آقایان.
با این وجود شرم آور آن که، عده ای چماق به دست با توسل به آدم کشی، نقض اساسی ترین حقوق انسان ها و قبضه ی روز افزون قدرت،خود را ادامه دهنده ی راه عزیزانی می دانند که یا در طول قیام ۵۷ مردند، یا در جنگ ۸ ساله کشته شدند و یا اکنون در خاوران ها آرمیده اند.
در حالی که قانون اساسی پر شبهه حق تجمعات مسالمت آمیز را به رسمیت شناخته است و مردم نیز در کف خیابان ها حقوق خویش را از شاه باز ستاندند؛ به کدامین گناه دانشجویان و توده های مردم – اعم از زن و مرد – به اتهام واهی شورش خیابانی به خاک و خون کشیده شده و مورد هجمه ی تحجر واقع می شوند.
آیا این جز استبداد است …!
به نظر میرسد گروهی خاص بر آن است که از طریق ممانعت از گردش آزاد اطلاعات، تحمیل هزینه های فراوان بر فعالان اجتماعی و در گیر نمودن طبقات پایین دست جامعه در روزمرگی یک بار دیگر صورت مسئله را پاک کنند.
آری؛ استبداد دو بار خود را نمایان می سازد، بار اول به شکلی تراژیک و بار دیگر به شکلی تمسخر آمیز.
اما آیا با تکیه بر دیوان سالاری و میلیتاریسم میتوان حقیقت را تا ابد در پس ابر پنهان کرد؟ آیا میتوان از سویی ناقض قانون بود و از سویی واعظ آن؟ آیا میتوان از شیرینی های فضای آرام پند گفت در حالی که خون دانشجویان قلم به دست با کلاشینکف بر زمین ریخته می شود؟ تا کی می توان دست پیش را گرفت تا مانع پس افتادن شد؟
کوتاه سخن این که، خود را فریب ندهیم؛ قرار نیست کسی راه دموکراسی را به ما نشان دهد؛ قرار نیست کسی حقوق مان را دو دستی به ما اعطا کند. رمز پیروزی نه در مسیر پوپولیسم قرار دارد و نه در جاده ی کاریزما سازی. تنها اتحاد مردم است که هر مسیری را هموار می کند.در این غوغای مردم کش در این شهر به خون خفتنخوشا در چنگ شب مردن ولی از مرگ شب گفتن
مردم هوشيار و شريف ايران
آیا تظاهرات هر روز باید ادامه یابد؟
حکومت ایران بعنوان یک متحد استراتژیک روسیه و چین بخصوص ظرف بیست سال گذشته بازای پیشرفت روابط نظامی و اقتصادی با این دو کشور، همواره از پشتیبانی اطلاعاتی و امنیتی آنها نیز برخوردار بوده است. از بخشهای مهمی که حکومت بویژه با کمک روسیه و چین سرمایهگزاری زیادی روی آن نموده بخش جنگ روانی است. این بخش دارای پرسنل زیاد و پیشرفتهترین تجهیزات است و در مواقع بحران، اختیارات فوقالعادهای برای بکارگیری مطبوعات و رادیو و تلویزیون پیدا کرده و مسیر اطلاعات و اخبار را بدست میگیرد.ما باید در نظر داشته باشیم که در جنبش آزادیخواهانه اخیر این فقط رژیم بیرحم حاکم نیست که رودرروی ملت ایستاده، بلکه روسیه بشدت هر چه تمامتر و چین با اندکی فاصله پشت سر روسیه، با همه امکانات خود حامی این رژیم و بالطبع رودروی ایرانیان قرار دارند.
پروفسور "الكساندر دوگين "، ژئوپليتيسين و تحليلگر سياسي مشهور روسي، درباره مسائل اخير پس از انتخابات ايران اظهار داشت: دولت ايران اكنون بايد قاطعانه عمل كند و اجازه ندهد اين طاعون رنگي در اين كشور سنتي و قديمي توسعه يابد.اگر انقلاب رنگي در ايران به پيروزي برسد، آن روز خيلي دور نخواهد بود كه ببينيم آمريكاييها اين گزينه را در روسيه هم تمرين ميكنند.
وظیفه بخش جنگ روانی حکومت، ایجاد مسیرهای اطلاعاتی غلط برای مبارزین و تزریق انبوهی از سردرگمی و نومیدی و ترس در آنها و تشدید اختلافات و نهایتاً فلج کردن جنبش است.مبارزین راه آزادی اما اینبار بزرگترین امتیاز 30 ساله اخیر را در دستان خود دارند، راهپیمائی دوشنبه 25 خرداد و حضور بیش از 3 میلیون نفر با وجود تهدیدات فراوان و علیرغم موجود نبودن وسائل ارتباطی برای فراخوانی مردم، حتی در جریان انقلاب 57 نیز هرگز پیش نیامده بود. حضور میلیونی مردم تهران در خیابانها شدیدترین و وحشتناکترین ضربهای بود که بر حکومت وارد و سبب بر هم خوردن تعادل روانی رهبر و اطرافیانش گردید.ما در حال حاضر همچنان دارای این برتری چشمگیر در جریان مبارزه هستیم، اثر این حضور میلیونی مردم هرگز از بین رفتنی نیست و ما با افتخار و با پشتگرمی به اینکه میلیونها همصدا داریم باید تمام تلاشمان را برای حفظ این سرمایه بسیار ارزشمند بکار بریم.همانگونه که ما میدانیم که میلیونها حامی و همصدا داریم، حکومت هم دقیقاً از همین ناحیه بشدت وحشت دارد و میداند که با ذرهای عقبنشینی بار دیگر سیل میلیونی جمعیت در خیابانها خواهد بود. حضور میلیونی مردم نشانگر این واقعیت است که این جنبش در میان تمام اقشار جامعه و در تمام محلات تهران و در بین همه مشاغل دولتی و غیر دولتی حامیانی جدی دارد و لذا تمام شهر و همه صنوف برای حکومت منطقه قرمز و برای ما منطقه سبز است، ما در همه جای میهن حامی و همصدا داریم.توجه داشته باشید که سرمایه شروع جنبش مردمی اخیر بسیار عظیمتر از سرمایهای است که مردم بهنگام شروع انقلاب 57 داشتند. ما باید با وقت کافی و هوشیاری لازم به این زمینه مردمی گسترده و نارضایتی عمومی فکر نموده و آنرا درک نمائیم.شاه با مواجهه جمعیتی چند هزار نفره از تظاهرکنندگان در خیابانها دست به انتحار سیاسی زد و روش سرکوب را پیش گرفت و حکومت آل خامنهای نیز با مواجهه با یک حضور میلیونی تصمیم به خودکشی سیاسی گرفت. در سال 1356 بعد از تظاهراتی خفیف در چند شهر کوچک، و نه در قلب پایتخت، رژیم شاه وحشتزده شد و تصمیم به برخورد شدید و اعلان حکومت نظامی و وضع محدودیتهای فراوان و ساعات منع رفتوآمد شبانه گرفت. دستگیریهای گسترده و اعلام مجازاتهای ویژه و سخت برای افرادی که در تظاهرات شرکت کنند و جو رعب و وحشت ایجاد شده سبب فروکش کامل تظاهرات و اعتراضات گردید و همه به این باور رسیدند که حکومت به پیروزی رسیده و ملت ترسیده و برای همیشه خاموش گردیده است.زمینه نارضایتی در آنزمان بسیار کمتر از امروز بود و بخصوص افراد مسن و شاغل بشدت مخالف این حرکات بودند و آنرا خطرناک و بینتیجه میدانستند، آنها بر این باور بودند که حکومت پهلوی مستحکم و شکستناپذیر است. کار برای مبارزان بسیار سخت و کند بود، آنها باید ابتدا مردم را قانع میکردند که رژیم فاسد است تا در مرحله بعد بتوانند روی حمایت آنها حساب کنند، مبارزین بسختی و با تلاش فراوان توانستند موج نارضایتی را گسترش دهند، چیزی که امروز پیشاپیش موجود است . نگاهی کوتاه به روزشمار انقلاب 57 برای درک این نکته بسیار مفید خواهد بود:19 دی 1356 ===> تظاهرات مردم قم.29 بهمن 1356 ===> تظاهرات مردم تبریز در چهلم شهدای قم.10 فروردین 1357 ===> تظاهرات مردم یزد.25 خرداد 1357 ===> تعطیل و اعتصاب سراسری در تهران و شهرستانها.21 مرداد 1357 ===> درگیری خونین در اصفهان و اعلام حکومت نظامی در این شهر.25 مرداد 1357 ===> اعلام حکومت نظامی توسط دولت آموزگار.13 شهریور 1357 ===> راهپیمایی عید فطر.17 شهریور 1357 ===> فاجعه جمعه سیاه.19 مهر 1357 ===> آغاز اعتصاب کارکنان مطبوعات در سراسر کشور.29 مهر 1357 ===> اعتصاب کارکنان صنعت نفت.13 آبان 1357 ===> تظاهرات دانشآموزان و دانشجویان در مقابل دانشگاه تهران، به خاک و خون کشیده شد.10 آذر 1357 ===> فریاد اللّه اکبر بر فراز بامها، سراسر کشور را فرا گرفت.11 دی 1357 ===> روزهای خونین در مشهد مقدس.26 دی 1357 ===> شاه رفت.29دی 1357 ===> راهپیمایی میلیونی مردم ایران12 بهمن 1357 ===> ورود خمینی به ایران22 بهمن 1357 ===> تهران به صحنه جنگ خونین مسلحانه، بین مردم و سربازان رژیم پهلوی، تبدیل شد.بخش جنگ روانی حکومت برای مهار موج مخالفتهای مردمی و جلوگیری از تبدیل آن به یک انقلاب ویرانگر تلاش دارد تا با بالابردن سطح توقعات مردم و نتیجهگیریهای غلط آنها را از حصول نتیجه مایوس نماید. مواردی که بیشتر هدف این بخش حکومت میباشد بقرار زیر است:
1- تظاهرات هر روز باید ادامه یابد، چنانچه چند روز تظاهرات نبود پس جنبش شکست خورده و مردم ترسیده و ناامید شدهاند.قرار نیست ما هر روز تظاهرات داشته باشیم. کاری که باید انجام میشد انجام شده است، ما سیلی حضور میلیونی را بر صورت حکومت کوبیدهایم. ما باید سازماندهی لازم را بوجود بیاوریم و گامهای بعدی را برنامه ریزی نمائیم. بگذار آنها با هزینه بالای سیاسی همچنان نیروهای گارد را در خیابانها آمادهباش نگه دارند و منتظر تظاهرات ما باشند. ما چندین میلیون نفر حامی و همصدا داریم که با کمک آنها این موج را گسترش و اعتصابات فلجکننده همگانی را پایهگزاری خواهیم نمود. باید هنگامی دوباره مردم را در مقیاس گسترده به صحنه کشید که آمادگی پیوند آن با یک اعتصاب همگانی در صورت سرکوب وجود داشته باشد.شنبه دهم مردادماه بعنوان چهلم شهدای 30 خرداد روز خوبی برای اعلام راهپیمائی عمومی است و فرصت کافی برای تدارک و تبلیغ آن در داخل و خارج از کشور وجود دارد و میتوان در این فاصله مردم را کاملاً آگاه نمود و به حکومت اخطار داد که در صورت مقابله خشونتآمیز، مردم دست باعتصابات گسترده خواهند زد.2- هر جنبش و نهضت و انقلابی حتماً باید رهبری داشته باشد و مردم بدون رهبری راه بجایی نخواهند برد.انقلاب یعنی یک همفکری عمومی در جامعه که برای رسیدن به آرمانی مشخص با یکدیگر اتحاد دارند و هماهنگ عمل میکنند. در انقلاب 57 فردی که بعنوان رهبر انقلاب نامیده میشد تا 10 روز قبل از سقوط رژیم حاکم اساساً در ایران نبود و در خلال انقلاب نیز فقط تعدادی اعلامیه صادر نمود که اساساً کلیگویی بود و اصول و روش خاصی را برای مبارزه پیشنهاد نمیکرد. ضمن اینکه بدلیل نبود اینترنت و تلفن موبایل در آنزمان، این پیامها به قشر زیادی از مردم نمیرسید و درصد زیادی از کسانی هم که اعلامیهها بدستشان میرسید مطلب چندانی از ادبیات آن دستگیرشان نمیشد.این مردم بودند که بطور خودجوش و با همفکری یکدیگر روشها و تاکتیکها را تعیین میکردند. هدف کاملاً روشن بود و تعددی هم نداشت، همه فقط یک هدف را دنبال میکردند، فشار به حکومت تا سرنگونی آن.اکنون مبارزین را از دستگیری موسوی یا کروبی میترسانند، بیش از پنجهزار نفر از متفکرین و فعالین سیاسی را هم گرفتهاند، و اینگونه میخواهند القاء کنند که آخرین و مهمترین اقدام حکومت دستگیری سران ظاهری جنبش بوده و بمحض دستگیری آنها نهضت به بنبست رسیده و متوقف میگردد.رهبر مردم در این جنبش، نارضایتی آنها از وضع موجود، بیعدالتی و ظلم ، عقب نگه داشتن جامعه ایرانی و تحمیل روشهای زندگی هزار سال پیش به مردم ، تمسخر و سرکوب سنتهای ملی ایرانیان، تاراج ثروت عمومی و دزدیهای هنگفت درآمد فروش نفت، سرشکستگی جهانی بدلیل حماقت دولت، نبودن آزادی اندیشه و بیان و حاکمیت ارتجاع است. رهبری این جنبش حس عمومی و مشترک همه مردم است و وابسته به فرد و گروه خاصی نیست و با دستگیری و یا ترور فرد یا افراد خاصی متوقف نخواهد شد. مردم ما میگویند که آرزوی زندگی بهتری دارند و شایسته آن نیز هستند و حاضرند برای رسیدن به آن هزینه بدهند و همین انگیزه، رهبر درونی آنها است.3- حکومت در پشت پرده در حال سازش با قدرتهای بزرگ و کسب حمایت آنها است و لذا آنها دیگر از مردم ایران حمایت نخواهند کرد.نهضت ما نیازی به حمایت هیچ دولتی ندارد. افکار عمومی و مردم دنیا قلباً عاشق هر حرکت آزادیخواهانه و انسانی هستند و حمایت دول خارجی نمیتواند نجاتبخش حکومت باشد. روسها و چینیها نیز بزودی سیلی ملت ایران را خواهند چشید.این تبلیغ رژیم به این جهت است که حکومت بشدت در مقابل فشارهای خارجی ضعیف است و میخواهد بنوعی به مردم القاء نماید که سرنخ دول خارجی را دست دارد. این تبلیغ بزودی بر علیه خود حکومت کار خواهد کرد، دول خارجی در عین حال که حمایت یا عدم حمایتشان اثری بحال ما ندارد، زیر فشار آزادیخواهان و افکار عمومی کشورشان مجبور باتخاذ روشهای تند بر علیه حکومت سرکوبگر خواهد شد. با جدی شدن و استمرار جنبش مردمی، ظرف کمتر از شش ماه تمامی کشورهای منطقه خاورمیانه دست بدامان آمریکا و اروپا خواهند شد که برای جلوگیری از گسترش موج تحولخواهی به کشورهایشان فکری برای حکومت سرکوبگر نموده و نهضت مردمی را برچینند، همان کاری که زمان شاه کردند و سروته انقلاب را سریع هم آوردند.4- ارائه خبرهای مهم ولی بیپایه و اساس که ظاهراً بنفع جنبش مردمی است ولی عدم تحقق آن سبب دلسردی مردم خواهد شد.اینکه فلان سردار یا فلان فرد به نهضت پیوسته باشد و یا اخبار مهم و دلگرمکننده دیگری که بررسی واقعیت آن مقدور نیست نباید انعکاس زیادی پیدا کند، طبیعی است که هر فردی که بسوی مردم بیاید و پشت به اردوی جنایتکاران نماید در آغوش ملت خواهد بود ولی شور این جنبش بقدری زیاد است که افراد نقش چندانی در آن ندارند.فردا خواهند گفت که در ارتش شورش شده، فلان پالایشگاه منفجر شده و یا اعتصاب سراسری در صنعت نفت و چند روز بعد اثبات میشود که این خبر دروغ بوده و مردم به مبارزین و خبرهای آنها بدبین شده و نوعی سرخوردگی بوجود میآید. ما نیازی به اخبار غلوآمیز و ناصحیح نداریم. از اخبار مطمئن شویم و بعداً آنرا شایع کنیم.
5- تشدید اختلافات بین اقشار مبارزین و سرگرم شدن آنها به مسائل فرعیبه هر حال این مردم هستند که دارند جنبشی عظیم را خلق میکنند، مردم متشکل از سنین مختلف و اقشار گوناگون هستند، نباید آنها که توانایی دویدن دارند به آنها که فقط میتوانند راه بیایند انتقاد کنند، تهرانی و شهرستانی نداریم فقط ایرانی داریم، اگر چند روز در شهری خبری نیست مطمئن باشید در حال سازماندهی و تدارک هستند، بکار خودمان برسیم و زبان به شکایت باز نکنیم. شخصیتهای مختلف و فعالین سیاسی گوناگونی در خلال جنبش اظهار نظر خواهند نمود، هر کدام را با انگی بدرقه نکنیم، هر ایرانی چه در داخل و چه در خارج از کشور، چه در تهران و یا در شهرستانها، هر قوم و طایفهای و نهایتاً هر که به ایرانی بودنش افتخار کرده و در خدمت حاکمیت نبوده و خیزش مردمی را پشتیبانی کند در آغوش ملت و محترم خواهد بود.
* * *
فراموش نکنید که رهبر و اطرافیانش جایگاههای قدرت و ثروت را در این کشور در اختیار دارند و بیست سال است که مهرهچینی میکنند و از قوه قضائیه گرفته تا دولت و مجلس و ارگانهای نظامی و انتظامی و رسانهها مملو از چاپلوسین و دستبوستان و نوکران آقا است، آنها در این مسیر به ثروتهای افسانه ای و قدرت وسوسهانگیزی دست یافته اند و مطمئن باشید که از تمام امکاناتشان برای سرکوب استفاده کرده و مقاومت زیادی خواهد کرد، البته نوکران رژیم وفاداریاشان به ثروتهایی که اندوختهاند بیشتر از وفاداریاشان به رهبر است و تنها دلخوشی آنها این است که سروصدای مردم سریع و فوری با تدابیر رهبری و کمی چماق و گلوله خفه شود، اگر چنین نشود و فریادها ادامه پیدا کند، رهبر هر روز تعداد بیشتری غایب در اردوگاه خود خواهد شمرد. ما هم عجلهای نداریم و باندازه رسیدن به آزادی و پاک کردن خاک وطن از ارتجاع، صبر و حوصله داریم. رهبر با کودتای انتخاباتی و عربدهکشیهای سرمستانه در حقیقت جام زهر را خورده و خودکشی سیاسی نموده است، باید قدری کمکش کنیم تا این جام زهر زودتر اثر کند.